کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابوالمظالم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابوالمظالم
لغتنامه دهخدا
ابوالمظالم . [ اَ ب ُ م َ ل ِ ] (اِخ ) خیفقان . موسوم به سیار. او را بظلم مثل زنند. (المرصّع). رجوع به مادّه ٔ خفق در لغت نامه های عرب شود.
-
جستوجو در متن
-
خیفقان
لغتنامه دهخدا
خیفقان . [ خ َ ف َ ] (اِخ ) لقب سیار است و ظلم او در بین عربان مورد مثل زدن می باشد. ابوالمظالم . (از منتهی الارب ).- امثال : ظلم ظلم خیفقان است . ظلمی چون ظلم خیفقان نیست .داستان این ظلم برطبق آنچه در منتهی الارب در ذیل کلمه خیفق آمده چنین بوده ا...