کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابوالفداء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابوالفداء
لغتنامه دهخدا
ابوالفداء. [ اَ بُل ْ ف ِ ] (اِخ ) ابن کثیر عمادالدین اسماعیل بن عمر. رجوع به ابن کثیر... شود.
-
ابوالفداء
لغتنامه دهخدا
ابوالفداء. [ اَ بُل ْ ف ِ ] (اِخ ) اسماعیل بن ابراهیم علیهما السلام . رجوع به اسماعیل ... شود.
-
ابوالفداء
لغتنامه دهخدا
ابوالفداء. [ اَ بُل ْ ف ِ ] (اِخ ) اسماعیل بن طغتکین بن ایوب . از سلاطین ایوبی یمن ملقب به الملک المعز (از 593 تا 598 هَ . ق .).
-
ابوالفداء
لغتنامه دهخدا
ابوالفداء. [ اَ بُل ْ ف ِ ] (اِخ ) اسماعیل بن علی بن محمودبن عمربن شاهنشاه بن ایوب . و لقب او الملک المؤید و الملک الصالح عمادالدین . امیری فاضل از خاندان ایوبی . مولد وی در جمادی الأولی سال 672 هَ . ق . به دمشق بود. او پس از کسب فضائل و آداب وقت و...
-
ابوالفداء
لغتنامه دهخدا
ابوالفداء. [ اَ بُل ْ ف ِ ] (اِخ ) اسماعیل بن محمدبن ابراهیم . رجوع به اسماعیل ... شود.
-
ابوالفداء
لغتنامه دهخدا
ابوالفداء. [ اَ بُل ْ ف ِ ] (اِخ ) اسماعیل بن محمدبن رسلان حنبلی بعلی . او راست : وسیلةالمتلفظ الی کفایةالمتحفظ.
-
ابوالفداء
لغتنامه دهخدا
ابوالفداء. [ اَ بُل ْ ف ِ ] (اِخ ) اسماعیل بن ابراهیم بن جماعه ٔ کنانی . رجوع به اسماعیل ... شود.
-
ابوالفداء
لغتنامه دهخدا
ابوالفداء. [ اَ بُل ْف ِ ] (اِخ ) اسماعیل بن عمر. رجوع به ابن کثیر شود.
-
جستوجو در متن
-
مؤید
لغتنامه دهخدا
مؤید. [ م ُ ءَی ْ ی َ ] (اِخ ) ابوالفداء اسماعیل مؤید. رجوع به ابوالفداء اسماعیل مؤید شود.
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن علی ایوبی . رجوع به ابوالفداء اسماعیل بن علی شود.
-
افضل
لغتنامه دهخدا
افضل . [ اَ ض َ ] (اِخ ) ملک ناصرالدین محمدبن ملک مؤید،ابوالفداء اسماعیل . رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
-
عمادالدین
لغتنامه دهخدا
عمادالدین . [ ع ِ دُدْ دی ](اِخ ) اسماعیل بن علی بن محمودبن عمربن شاهنشاه بن ایوب ایوبی ، ملقب به عمادالدین و الملک الصالح و الملک المؤید، و مکنی به ابوالفداء. از ایوبیان دمشق و حماة. رجوع به ابوالفداء و اسماعیل (ابن علی بن شاهنشاه ...) و اسماعیل (ا...
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن علی بن محمودبن عمربن شاهنشاه بن ایوب . رجوع به ابوالفداء و ایران باستان ج 1 ص 105 و اسماعیل بن علی بن شاهنشاه شود. در اعلام زرکلی (ذیل : ابوالفداء) نسب او چنین آمده : اسماعیل بن علی بن محمودبن محمدبن عمربن شاهنشاه بن ایوب ...
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن علی بن شاهنشاه صاحب حماة، ملقب به عمادالدین . وی اللطائف السنیة عدولی را مختصر کرده است . رجوع به ابوالفداء اسماعیل ... شود.