کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابوالفتوح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابوالفتوح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتوح . [ اَ بُل ْ ف ُ ] (اِخ ) ابن عیسی الشافعی . وفات به سال 710 هَ . ق . او راست : شرح مختصر المزنی .
-
ابوالفتوح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتوح . [ اَ بُل ْ ف ُ ] (اِخ ) احمدبن محمد. رجوع به ابن صلاح نجم الدین ... شود.
-
ابوالفتوح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتوح . [ اَ بُل ْ ف ُ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن محمدبن محمدبن احمد طوسی غزالی ملقب به مجدالدین برادر امام ابی حامد غزالی . رجوع به احمد... شود.
-
ابوالفتوح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتوح . [ اَ بُل ْ ف ُ ] (اِخ ) اسعدبن ابی الفضائل محمودبن خلف عجلی اصفهانی . ملقب به منتجب الدین . فقیه و واعظی شافعی فاضل و موصوف به علم و زهد و مشهور بعبادت و نسک و قناعت . او در موطن خویش از ام ابراهیم فاطمه جوزدانیّه بنت عبیداﷲ و حافظ ابی ال...
-
ابوالفتوح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتوح . [ اَ بُل ْ ف ُ ] (اِخ ) برجوان . یکی از خُدّام و مدبرین امور عزیز نزار صاحب مصر و حاره ٔ برجوان در مصر منسوب بدوست . رجوع به برجوان شود.
-
ابوالفتوح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتوح . [ اَ بُل ْ ف ُ ] (اِخ ) بلکین بن زیری بن مناد الحمیری الصنهاجی . جدّ بادیس و نام دیگر او یوسف است او را معزبن منصور عبیدی خلیفگی افریقیه داد (در ذی حجه ٔ سال 361)، و وی را نصایح و اندرزهای بسیار گفت و سپس فرمود اگر آنچه ترا گفتم فراموش کن...
-
ابوالفتوح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتوح . [ اَ بُل ْ ف ُ ] (اِخ ) ثابت بن محمد جرجانی . رجوع یه ثابت ... شود.
-
ابوالفتوح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتوح . [ اَ بُل ْ ف ُ ] (اِخ ) حسین بن علی بن محمدبن احمد نیشابوری الأصل معروف به شیخ ابوالفتوح رازی ملقب به جمال الدین . یکی از اعلام علمای تفسیر و کلام . جد اعلای او احمدبن حسین بن احمد خزاعی نزیل ری است که از نیشابور بدانجاهجرت کرد و پدر پدر...
-
ابوالفتوح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتوح . [ اَ بُل ْ ف ُ ] (اِخ ) رازی . رجوع به ابوالفتوح حسین بن علی بن محمدبن احمد نیشابوری ... شود.
-
ابوالفتوح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتوح . [ اَ بُل ْ ف ُ ] (اِخ ) سهروردی . رجوع به ابوالفتوح شهاب الدین ... شود.
-
ابوالفتوح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتوح . [ اَ بُل ْ ف ُ ] (اِخ ) عبداﷲبن محمدبن ابی عقامة. رجوع به عبداﷲ... شود.
-
ابوالفتوح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتوح . [ اَ بُل ْ ف ُ ] (اِخ ) عبدالقادربن ابراهیم بن العتبه . رجوع به عبدالقادر... شود.
-
ابوالفتوح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتوح . [ اَ بُل ْ ف ُ ] (اِخ ) محمدبن فضل بن محمد واعظ اسفراینی . رجوع به محمد... شود.
-
ابوالفتوح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتوح . [ اَ بُل ْ ف ُ ] (اِخ ) محمدبن محمدبن علی الطائی . رجوع به محمد... شود.
-
ابوالفتوح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتوح . [ اَ بُل ْ ف ُ ] (اِخ ) مسعودبن ابراهیم کرمانی . رجوع به مسعود... شود.