کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابوالشرف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابوالشرف
لغتنامه دهخدا
ابوالشرف . [ اَ بُش ْ ش َ رَ ] (اِخ ) ناصح بن ظفربن سعد منشی جرفادقانی . مترجم تاریخ یمینی تألیف ابی النصر محمدبن عبدالجبار عتبی . رجوع به ناصح ... شود.
-
ابوالشرف
لغتنامه دهخدا
ابوالشرف . [ اَ بُش ْ ش َ رَ ] (اِخ ) یحیی بن حسن ابی علی کاوانی . رجوع به کاوانی ... شود.
-
ابوالشرف
لغتنامه دهخدا
ابوالشرف . [ اَ بُش ْ ش َ رَ ] (اِخ )تیره ای از شعبه ٔ عرب جبّاره از قبائل خمسه ٔ فارس .
-
جستوجو در متن
-
ناصر جرفادقانی
لغتنامه دهخدا
ناصر جرفادقانی . [ ص ِ رِ ج ُ ] (اِخ ) ابن خلیفةبن سعد، مکنی به ابوالشرف . از علمای قرن هفتم است . حمداﷲ مستوفی آرد «ابوالشرف جربادقانی صاحب ترجمه ٔ تاریخ یمینی عتبی و هو ناصربن خلیفةبن سعد المنشی . در اول فترة مغول نماند». (تاریخ گزیده ص 804).
-
ناصح
لغتنامه دهخدا
ناصح . [ ص ِ ] (اِخ ) ابن ظفربن سعد الجرفادقانی مکنی به ابوالشرف ، از شاعران و نویسندگان قرن ششم و هفتم هجری است . رجوع به جرفادقانی ، ناصح بن ظفر در این لغت نامه و نیز رجوع به مجله ٔ یادگار سال اول شماره 4 ص 58 شود.
-
جربادقانی
لغتنامه دهخدا
جربادقانی . [ ج ُ دَ / دِ ] (اِخ ) مؤلف تاریخ گزیده آرد: ابوالشرف جرباذقانی صاحب ترجمه ٔ تاریخ یمینی عتبی . و او ناصربن خلیفةبن سعد منشی است و در اول فترت مغول نماند. (از تاریخ گزیده چ لندن ص 704).
-
جباره
لغتنامه دهخدا
جباره . [ ج َب ْ با رَ ] (اِخ ) شعبه ٔ اول از ایل عرب (از ایلات خمسه ٔ فارس ) که دارای تیره های ذیل میباشد: آل ساعدی ، ابوالغنی ، پیر سلامی سادات حسینی ، شیری ، ابوالمحمدی ، بهلولی ، بربر، جابری ، خسائی ، عزیزی ، اُبر، بز سرخی ، تاتی ، جابکی ، صفری ،...
-
مستأنس
لغتنامه دهخدا
مستأنس . [ م ُ ت َءْ ن ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استیناس . || آرام یابنده که توحش او برود. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). مأنوس . الفت گیرنده و خوگر. (غیاث ) (آنندراج ). خوگیر : چون خلاص یافت بدان حالت مستأنس گردد و نفرت او از آن صورت نقصان پذی...
-
ارقاء
لغتنامه دهخدا
ارقاء. [ اِ ] (ع مص ) خشک و ساکن گردانیدن اشک را. (منتهی الأرب ). واایستادن خون و اشک . (تاج المصادر بیهقی ). استادن اشک و خون . (زوزنی ). || ارقاء عَرَق ؛ برداشتن خوی . || ابوالشرف ناصح بن ظفربن سعد منشی جرفادقانی ، مترجم تاریخ یمینی ، ارقاء را به ...
-
جرفادقانی
لغتنامه دهخدا
جرفادقانی . [ ج ُ دَ / دِ ] (اِخ ) ناصح بن ظفربن سعد منشی مکنی به ابوالشرف صاحب ترجمه ٔ تاریخ عتبی معروف بتاریخ یمینی است وی از مشاهیر نویسندگان فارسی اواخر قرن ششم بشمار است . ملک الشعراء بهار در سبک شناسی آرد: جرفادقانی معاصر سلطان طغرل آخرین ملوک ...
-
غازی بیک ایدغمش
لغتنامه دهخدا
غازی بیک ایدغمش . [ ب َ دُ م ِ ] (اِخ ) از ممالیک و پرورش یافتگان اتابک پهلوان که در اوائل قرن ششم هجری فرمانروای ری و همدان و اصفهان بوده است . و این همان امیر است که ابوشرف ناصح بن ظفربن سعد منشی گلپایگانی در صدر ترجمه ٔ تاریخ یمینی (چ تهران ص 11) ...