کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابوالرضا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابوالرضا
لغتنامه دهخدا
ابوالرضا. [ اَ بُرْ رِ ] (اِخ ) بابا رتن بن کربال بن رتن بترندی ، از مردم هند. او پس از مائه ٔ ششم هجری میزیست . از ارباب طریقت بوده و میگفت که صحبت حضرت رسول اکرم را دریافته و بیش از ششصد سال عمر کرده است .
-
ابوالرضا
لغتنامه دهخدا
ابوالرضا. [ اَ بُرْ رِ ] (اِخ ) عارض ، کمال الدوله .از امنای ملکشاه بن الب ارسلان . رجوع به حبیب السیر ج 1ص 373 شود. قصیده ٔ بائیه ای که ظاهراً از حسن متکلم است و بغلط در دیوان منوچهری آمده است در مدیح اوست :کمال دول بورضا کافرینش بود در خطب زین الفا...
-
ابوالرضا
لغتنامه دهخدا
ابوالرضا. [ اَ بُرْ رِ ] (اِخ ) فضل اﷲبن محمد. رجوع به فضل اﷲ... شود.
-
ابوالرضا
لغتنامه دهخدا
ابوالرضا. [ اَ بُرْ رِ ] (اِخ ) محمدبن صدقه . رجوع به محمد... شود.
-
ابوالرضا
لغتنامه دهخدا
ابوالرضا. [ اَ بُرْ رِ ] (اِخ )فضل اﷲ (سید...) بن علی بن عبیداﷲ راوندی کاشانی . عالمی شیعی . بارع در فنون ادب و ماهر در علوم حدیث و فقه . ذکر او در کتاب سمعانی آمده است . سمعانی خود درک صحبت او کرده است . او راست : ضوءالشهاب در شرح کتاب شهاب . الموجز...
-
ابوالرضا
لغتنامه دهخدا
ابوالرضا. [ اَ بُرْ رِ ] (ع اِ مرکب ) سیری . ابوالأمن . (مهذب الاسماء). شبع.
-
ابوالرضا
لغتنامه دهخدا
ابوالرضا. [ اَ بُرْ رِ ](اِخ ) ابن صدقه محمد، برادرزاده ٔ عمیدالدوله حسن .
-
ابوالرضا
لغتنامه دهخدا
ابوالرضا. [ اَبُرْ رِ ] (اِخ ) محمد مصری . رجوع به محمد... شود.
-
جستوجو در متن
-
کمال الدوله
لغتنامه دهخدا
کمال الدوله . [ ک َ لُدْ دَ / دُو ل َ / ل ِ ](اِخ ) ابوالرضا عارض ، رجوع به ابوالرضا عارض شود.
-
کرک
لغتنامه دهخدا
کرک . [ ک َ ] (اِخ ) قریه ای است در جبل لبنان و از آنجاست ابوالرضا کرکی . (از معجم البلدان ).
-
ابوالامن
لغتنامه دهخدا
ابوالامن . [ اَ بُل ْ اَ ] (ع اِ مرکب ) سیری . (مهذب الاسماء) (السامی فی الاسامی ). شبع. ابوالرضا. (مهذب الاسماء).
-
بابارتن هندی
لغتنامه دهخدا
بابارتن هندی . [ رَ ت َ ن ِ هَِ ] (اِخ ) بابارطن هندی . مکنی به ابوالرضا یکی از شیوخ عرفای هند. افسانه های چندی درباره ٔ او آمده است از جمله گویند عمر او یکهزار و چهارصد سال بوده و از حواریون عیسی است و صحبت حضرت رسول اکرم را نیز دریافته است و در نیم...
-
باذبینی
لغتنامه دهخدا
باذبینی . (اِخ ) ابوالرضا احمدبن مسعودبن الزقطر باذبینی . از محدثان بود و از ابوالبرکات یحیی بن عبدالرحمن بن حُبَیش فارقی قاضی مارستان سماع کرد و بسال 592 هَ . ق . درگذشت . (از معجم البلدان ). و رجوع به تاج العروس شود.
-
عرقی
لغتنامه دهخدا
عرقی . [ ع ِ ] (اِخ ) لقب حسین بن عیسی انصاری خزرجی عرقی ، مکنی به ابوالرضا است . وی محدث بود و از یوسف بن یحیی و محمدبن عبده و عبداﷲبن احمدبن ابی مسلم طرطوسی و محمدبن اسماعیل صائغ و دیگران روایت کرده است . و ابوالحسین بن جمیع و ابوالمفضل محمدبن عبدا...