کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابوالربیع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ابوالربیع
لغتنامه دهخدا
ابوالربیع. [ اَ بُرْ رَ ] (اِخ ) مالقی . رجوع به ابوربیع کفیف ... شود.
-
ابوالربیع
لغتنامه دهخدا
ابوالربیع. [ اَ بُرْ رَ ] (اِخ ) محمدبن زیاد. قاضی شمشاط محدث . تابعی است . دولابی گوید: لیس بشی ٔ هو.
-
ابوالربیع
لغتنامه دهخدا
ابوالربیع. [ اَ بُرْ رَ ] (اِخ ) محمدبن لیث الخطیب ، کاتب یحیی بن خالد. رجوع به محمدبن لیث ... شود.
-
ابوالربیع
لغتنامه دهخدا
ابوالربیع. [ اَ بُرْ رَ ] (اِخ ) محمدبن لیث . یکی از بلغای عرب . (ابن الندیم ).
-
ابوالربیع
لغتنامه دهخدا
ابوالربیع. [ اَ بُرْ رَ ] (اِخ ) مستکفی باﷲ. سومین خلیفه ٔفاطمی مصر. رجوع به مستکفی باﷲ ابوالربیع... شود.
-
ابوالربیع
لغتنامه دهخدا
ابوالربیع. [ اَ بُرْ رَ ] (اِخ ) ممرله اصفهانی نحوی . او راست : جماهر فی النحو.
-
ابوالربیع
لغتنامه دهخدا
ابوالربیع. [ اَ بُرْ رَ ] (اِخ ) هلواث . محدث است .
-
ابوالربیع
لغتنامه دهخدا
ابوالربیع. [ اَ بُرْ رَ ] (اِخ )اشعث بن سعید السمان البصری یا الواسطی . محدث است .
-
ابوالربیع
لغتنامه دهخدا
ابوالربیع. [ اَ بُرْ رَ ] (اِخ )سلیمان بن ابی عامر عبداﷲ، برادر ابوثابت . هشتمین از امرای بنومرین مراکش . وی پس از برادر به سال 708 هَ . ق . رتبه ٔ امارت یافت و عم خود ابوزریک را که داعیه ٔ امارت داشت دستگیر و محبوس کرد. و یک بار بعزم تسخیر غرناطه سپ...
-
ابوالربیع
لغتنامه دهخدا
ابوالربیع. [ اَ بُرْ رَ ] (ع اِ مرکب ) هُدهُد. (مهذب الاسماء). پوپو. پوپوک . شانه سر. ابوالاخبار. ابوتمامه . پوپه . بُدَک . مرغ سلیمان . مرغ نامه بر. کوکله . بوبو. بوبک . ابوالروح .
-
ابوالربیع
لغتنامه دهخدا
ابوالربیع.[ اَ بُرْ رَ ] (اِخ ) سلیمان القافلانی . محدث است .
-
جستوجو در متن
-
فرقد
لغتنامه دهخدا
فرقد. [ ف َ ق َ ] (اِخ ) ابوالربیع. تابعی است . (یادداشت به خط مؤلف ).
-
ابوالروح
لغتنامه دهخدا
ابوالروح . [ اَ بُرْ رَ ] (ع اِ مرکب ) هُدهُد. (المزهر). رجوع به ابوالربیع شود.
-
ابن نجیه
لغتنامه دهخدا
ابن نجیه . [ اِ ن ُ ؟ ] (اِخ ) از شاگردان ابوالربیع حامدبن علی . یکی از صُنّاع ِ آلات فلکیه . (ابن الندیم ).
-
عمرو
لغتنامه دهخدا
عمرو. [ ع َم ْرْ] (اِخ ) ابن شعیب بن محمد. رجوع به ابوالربیع شود.