کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابوالحسین قدوری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابوالحسین قدوری
لغتنامه دهخدا
ابوالحسین قدوری . [ اَ بُل ْح ُ س َ ن ِ ق ُ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن احمدبن جعفربن حمدان الفقیه الحنفی معروف به قدوری . ریاست حنفیه ٔ عراق بدو منتهی گشت . و خطیب صاحب تاریخ از وی روایت آرد و کتاب مشهور المختصر از تألیفات اوست . او را با ابوحامد اسفرای...
-
واژههای مشابه
-
ابوالحسین خرقی
لغتنامه دهخدا
ابوالحسین خرقی . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ن ِ خ َ رَ ] (اِخ ) حسین بن علی بن عبداﷲبن احمد خرقی . رجوع به حسین ... شود.
-
ابوالحسین میرزا
لغتنامه دهخدا
ابوالحسین میرزا. [ اَ بُل ْ ح ُ س َ] (اِخ ) کورکان . رجوع به حبیب السیر ج 2 ص 297 شود.
-
ابوالحسین بصری
لغتنامه دهخدا
ابوالحسین بصری . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ن ِ ب َ ](اِخ ) محمدبن علی بصری . از بزرگان علمای کلام و معاریف معتزله . او در بغداد اقامت داشت و بدانجا درگذشت .او راست کتابی در اصول به نام المعتمد که مأخذ محصول فخر رازی است و امام از این کتاب اقتباس کرده است ....
-
ابوالحسین ثوابه
لغتنامه دهخدا
ابوالحسین ثوابه . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ن ِ ث َ ب َ ] (اِخ ) ابن الندیم گوید این آخرین کس است از بنوثوابه و من او را دیدم و او یکی از افاضل و علماء این خانواده است . و در باب شعرا او را ابوالحسین بن ثوابة کاتب مینامد و میگوید به عربی شعر میگفت و مقل است...
-
ابوالحسین جرائحی
لغتنامه دهخدا
ابوالحسین جرائحی . [ اَ بُل ْ ح ُ س َن ِ ج َ ءِ ] (اِخ ) ابن نفاخ . از جراحان مشهور قرن چهارم هجری . مولد و منشاء او بغداد بود و در بیمارستان عضدی از جانب عضدالدوله سمت ریاست جراحان داشت ، و ابوالحسن جرائحی برادر او نیز در همان بیمارستان با ابوالحسین...
-
ابوالحسین دراج
لغتنامه دهخدا
ابوالحسین دراج . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ن ِ دَرْ را ] (اِخ ) شاگرد ابراهیم خواص . او درک صحبت ابوعمرو دمشقی و ابوعمران مزین کرده است . وفات وی به سال 320 هَ . ق . است .
-
ابوالحسین سرکی
لغتنامه دهخدا
ابوالحسین سرکی . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ن ِ س َ ] (اِخ ) یکی از مشاهیر عرفا در مائه ٔ چهارم هجری . مجاور مکه و معاصر و مصاحب شیخ سیروانی و ابوالعباس سهروردی و ابواسامه و ابوالخیر حبشی و ابوسعد شیرازی و شیخ محمد ساخری بود. و او را سیل دریافت و درگذشت . رج...
-
ابوالحسین سلامی
لغتنامه دهخدا
ابوالحسین سلامی . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ن ِ س َ ] (اِخ ) یکی از شیوخ طریقت است و در مائه ٔ چهارم هجری میزیست . او راست : تاریخ ولات خراسان . رجوع به نامه ٔ دانشوران ج 3 ص 92 شود.
-
ابوالحسین سلمی
لغتنامه دهخدا
ابوالحسین سلمی . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ن ِ س ُ ل َ ] (اِخ ) صحابی است و اوزری از کانی بیرون کرد و به رسول صلوات اﷲعلیه هدیه برد و ظاهراً نام او ابوالحصین با صاد مهمله باشد.
-
ابوالحسین طزری
لغتنامه دهخدا
ابوالحسین طزری . [ اَ بُل ْ ح ُس َ ن ِ طَ زَ ] (اِخ ) از مردم طزر. او در مائه ٔ چهارم هجری به زمان دیالمه در فارس میزیست و از مشاهیر اهل طریقت است . رجوع به نامه ٔ دانشوران ج 3 ص 95 شود.
-
ابوالحسین قرافی
لغتنامه دهخدا
ابوالحسین قرافی . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ن ِ ق َ ](اِخ ) علی بن عثمان بن نصر. رجوع به علی بن عثمان ... شود.
-
ابوالحسین مالکی
لغتنامه دهخدا
ابوالحسین مالکی . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ن ِ ل ِ ](اِخ ) احمدبن سعید.از مشاهیر مشایخ صوفیه در مائه ٔ سوم هجری . او صحبت جنید و ابوالحسن نوری دریافت و بطرطوس میزیست و هم بدانجا درگذشت . رجوع به نامه ٔ دانشوران ج 3 ص 93 شود.
-
ابوالحسین میدانی
لغتنامه دهخدا
ابوالحسین میدانی . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ن ِ م َ ] (اِخ ) او راست : کتاب اخبارالقلاع . (از مسعودی در مروج الذهب ).