کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابهر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ابهر
معنی
(اَ هَ) [ ع . ] (اِ.) رگی است در پشت ، رگ پشت که به دل پیوسته است ، رگ جان ، آورتی ، ام الشرایین .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابهر
فرهنگ فارسی معین
(اَ هَ) [ ع . ] (اِ.) رگی است در پشت ، رگ پشت که به دل پیوسته است ، رگ جان ، آورتی ، ام الشرایین .
-
ابهر
لغتنامه دهخدا
ابهر. [ اَ هََ ] (اِخ ) اسم کوهی بحجاز. (مراصد).
-
ابهر
لغتنامه دهخدا
ابهر. [ اَ هََ ] (اِخ ) شهرکیست از نواحی اصفهان و عده ای از فقها و محدثین بدانجا منسوبند و برای رجال این شهر رجوع به معجم البلدان یاقوت در کلمه ٔ ابهر و منتهی الارب و قاموس شود.
-
ابهر
لغتنامه دهخدا
ابهر. [ اَ هََ ] (اِخ ) شهری مشهور میان قزوین و زنجان و همدان از نواحی جبل و اهل َمحَل ّآنرا ((اَوهر)) گویند. و یاقوت گوید: بعض ایرانیان بمن گفتند که ابهر مرکّبست از آب و هر بمعنی آسیا. ومیان ابهر و زنجان پانزده فرسنگ و میان آن و قزوین دوازده فرسنگ ا...
-
ابهر
لغتنامه دهخدا
ابهر. [ اَ هََ ] (اِخ ) نام دریاچه ای در جنوب شرقی ولایت خداوندگار ملحق بناحیت قره حصار. طول او از مشرق بمغرب ده و عرض آن از شمال بجنوب هشت هزار گز است و در نقشه ها بغلط نام آنرا ابر نوشته اند.
-
ابهر
لغتنامه دهخدا
ابهر. [ اَ هََ ] (ع اِ) پشت . (منتهی الارب ). || رگیست در پشت به دل پیوسته . (منتهی الارب ) (مهذب الأسماء). رگ پشت به دل پیوسته . (خلاص نطنزی ). رگ جان . رگ هفت اندام . آورطی . آورتی . ام الشرائین : دلدل مشتری پیش جفته زد اندر آسمان آه ز دل کشان زحل...
-
ابهر
لغتنامه دهخدا
ابهر. [ اَ هََ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از باهر. روشن تر : هست از علم و عقل جمله ٔ خلق علم و عقل تو اشهر و ابهر.سوزنی .
-
واژههای مشابه
-
جامع ابهر
لغتنامه دهخدا
جامع ابهر. [ م ِ ع ِ اَ هََ ] (اِخ ) مسجد جامع ابهر. مؤلف مرآت البلدان آرد: این مسجد در سنه ٔ 888 هَ . ق . ساخته شده است ، و دو در دارد: یکی طرف مشرق و دیگری طرف مغرب . صحن آن هشت ذرع ، عرض و دوازده ذرع طول دارد و حوض عمیقی دارد که مخروبه است . مقصو...
-
شريان ابهر
دیکشنری عربی به فارسی
اءورت , شريان بزرگ , شاهرگ
-
مسجد جامع ابهر
لغتنامه دهخدا
مسجد جامع ابهر. [ م َ ج ِ دِ م ِ ع ِ اَ هََ ] (اِخ ) رجوع به جامع ابهر شود.
-
واژههای همآوا
-
عبهر
واژگان مترادف و متضاد
۱. نرجس، نرگس ۲. ظریف، لطیف ۳. سپیدتن
-
ابحر
فرهنگ واژههای سره
دریاها، رودها
-
أَبْحُر
فرهنگ واژگان قرآن
درياها