کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابن قوال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ابن اعثم
لغتنامه دهخدا
ابن اعثم . [ اِ ن ُ اَ ث َ ] (اِخ ) محمدبن علی بن اعثم کوفی . مورخ عرب . وفات 214 هَ .ق . کتابی در تاریخ خلفا نوشته و بفارسی ترجمه شده است . اصل عربی آن ظاهراً از میان رفته . و ترجمه ای از احمد یا محمدبن محمد منوفی هرویست .
-
ابن اعرابی
لغتنامه دهخدا
ابن اعرابی . [ اِ ن ُ اَ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن زیاد الاعرابی . اصلاً از مردم سند بوده . و چنانکه خود میگفت بشب وفات ابوحنیفه متولد شده . او ربیب مفضل بن محمد است . ابن اعرابی یکی از بزرگان ائمه ٔ لغت عرب است و علمای لغت بقول او استشهاد کنند. اودر ...
-
ابن اعلم
لغتنامه دهخدا
ابن اعلم . [ اِ ن ُاَ ل َ ] (اِخ ) ابوالقاسم علی بن حسن علوی . منجم و عالم ریاضی مشهور. گویند او از احفاد جعفر طیار است . در بغداد علم آموخت و سپس بخدمت عضدالدوله پیوست و نزد او حرمت و مکانتی بسزا یافت و عضدالدوله کارهای ملک با شور و مصلحت اندیشی ابن...
-
ابن اعوج
لغتنامه دهخدا
ابن اعوج . [اِ ن ُ اَ وَ ] (اِخ ) ابوالفوارس امیرحسن بن محمد حموی . از اعیان و اکابر شام . خاندان او از طرف سلاطین آل عثمان متولی مناصب سیاسی بوده اند. مولد ابن اعوج حماة. و او معروفترین ِ شعرای عصر خویش است . چند بار از دست سلاطین عثمانی بحکومت معره...
-
ابن افلح
لغتنامه دهخدا
ابن افلح . [ اِ ن ُ اَ ل َ] (اِخ ) اندلسی . رجوع به جابربن افلح اشبیلی شود.
-
ابن اقلیدس
لغتنامه دهخدا
ابن اقلیدس . [ اِ ن ُ اُ دِ ] (اِخ ) ابواسحاق ابراهیم بن محمدبن صالح . او از استادان شطرنج بوده و کتاب مجموع فی منصوبات شطرنج از اوست . (ابن الندیم ).
-
ابن اماجور
لغتنامه دهخدا
ابن اماجور. [ اِ ن ُ ؟ ] (اِخ ) ابوالقاسم عبداﷲبن اماجور، از اولاد فراغنه . و او منجمی فاضل بوده است . او راست : کتاب القن . کتاب الزیج المعروف بالخالص . کتاب زادالمسافر. کتاب الزیج المعروف بالمزنر. کتاب الزیج المعروف بالبدیع. کتاب زیج السندهند. کتاب...
-
ابن اماجور
لغتنامه دهخدا
ابن اماجور. [ اِ ن ُ ؟ ] (اِخ ) علی ابوالحسن بن اماجور. او بحرکات کواکب و امر رصد بصیرو اهل فن را به ارصاد او اعتماد بوده است . (قفطی ).
-
ابن انباری
لغتنامه دهخدا
ابن انباری . [ اِ ن ُ اَم ْ ] (اِخ ) ابوبکر محمدبن ابی محمد قاسم بن بشاربن حسن . او راست : کتاب الوقف و الابتداء. کتاب اللامات (در قرآن ). کتاب معانی القرآن . کتاب غریب الحدیث . کتاب النقط و الشکل . (ابن الندیم ). و ابن خلکان دو کتاب دیگر از او نام م...
-
ابن انباری
لغتنامه دهخدا
ابن انباری . [اِ ن ُ اَم ْ ] (اِخ ) کمال الدین ابوالبرکات عبدالرحمن بن محمدبن ابی الوفا (513-577 هَ .ق .). مولد او به انبار و از اوان صِبا، به بغداد رفت و پس از تکمیل ادب وقتی در نظامیه بسمت معید منصوب گشت . او از شاگردان ابومنصور جوالیقی و ابن شجری ...
-
ابن ایاس
لغتنامه دهخدا
ابن ایاس . [ اِ ن ُ اِ ] (اِخ ) ابوالبرکات محمدبن احمدبن ایاس زین الدین الناصری . در سال 852 هَ .ق . متولد شده و تا 928 زنده بوده است . خانواده ٔ او اصلاً چرکسی و ایاس فخری جد پدر او مملوک بود وببرقوق یکی از سلاطین مملوک مصر فروخته شد. ابن ایاس در در...
-
ابن بابشاذ
لغتنامه دهخدا
ابن بابشاذ. [ اِ ن ُ ] (اِخ ) ابوالحسن طاهربن احمدبن بابشاذ. وفات 469 هَ .ق . از علمای نحو. اصلاً ایرانی از مردم دیلم . او در نحو امام عصر خویش بود. در مصر شهرت یافته و در دیوان انشای مصر رتبه و راتبه داشت و غلطهای نامه ها را اصلاح میکرد. درآخر عمر ا...
-
ابن بابک
لغتنامه دهخدا
ابن بابک . [ اِ ن ُ ب َ ] (اِخ )عبدالصمدبن منصوربن حسن بن بابک . وفات 410 هَ .ق . شاعر معروف به زبان عربی . او اصلاً ایرانی بوده و بسیاری از رؤسا را مدح گفته و چون نزد صاحب بن عباد آمد صاحب از او پرسید توئی ؟ ابن بابک در جواب گفت انا ابن بابِک ، یعن...
-
ابن بابویه
لغتنامه دهخدا
ابن بابویه . [ اِ ن ُ ی َ / ب ِ وَی ْه ْ ] (اِخ ) ابوالحسن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی را از کنیزکی دیلمی سه پسر آمد: 1 - ابوجعفرمحمدبن علی بن حسین ، فرزند مهتر ابوالحسن مذکور، محدث و فقیه شیعی . وفات 381 هَ .ق . در قم . او از اساتید بسیار و از...
-
ابن بابویه
لغتنامه دهخدا
ابن بابویه . [ اِ ن ُ ی َ / ب ِ وَی ْه ْ ] (اِخ ) ابوالحسن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی . فقیه معروف شیعی . در مدینه ٔ قم فقه آموخت و هم بدانجا تجارت می ورزید. در سال 328 هَ .ق . صحبت حسین بن روح را به بغداد دریافت . او را تصنیفات چند و بقول ابن...