کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابطحی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ابطحی
/'abtahi/
معنی
از القاب پیامبر اسلام: ◻︎ شعر حسانبن ثابت را به خوشطبعی شنود / پادشاه دین رسول ابطحی خیرالانام (سوزنی: ۲۶۶).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابطحی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به ابطح، جایی میان مکه و منا) [عربی. فارسی] [قدیمی] 'abtahi از القاب پیامبر اسلام: ◻︎ شعر حسانبن ثابت را به خوشطبعی شنود / پادشاه دین رسول ابطحی خیرالانام (سوزنی: ۲۶۶).
-
ابطحی
لغتنامه دهخدا
ابطحی . [ اَ طَ ] (ص نسبی ) منسوب به ابطح . از قریش ابطح و بطاح . مقابل قریش ظاهری و قریش ظواهر. - سید ابطحی ؛ از القاب رسول (ص ) است .
-
جستوجو در متن
-
تهامی
لغتنامه دهخدا
تهامی . [ ت َ / ت ِ ] (ص نسبی ) منسوب است به تهامة. یقال : رجل تهامی و تهام و قوم تهامون ... . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). منسوب به تهامة. (از المنجد) (یادداشت بخط مرحوم دهخدا): رسول ابطحی و تهامی . رسول قرشی ، مکی ، مدنی ، ابطحی ، تهامی . (یاد...
-
خوش طبعی
لغتنامه دهخدا
خوش طبعی . [ خوَش ْ / خُش ْ طَ ] (حامص مرکب ) مزاح . فکاهت . طیبت . شوخی . مطایبه . مفاکهة. دعابه . مداعبه . لاغ . || خوشدلی . خوشحالی : شعر حسان بن ثابت را به خوش طبعی شنودپادشاه دین رسول ابطحی خیرالانام . سوزنی .به خوش طبعی جهان میداد و می خوردقضای...
-
خیرالانام
لغتنامه دهخدا
خیرالانام . [ خ َ ی ْ رُل ْ اَ ] (اِخ ) لقب رسول خدا صلوات اﷲ علیه است : شعر حسان بن ثابت را به خوشطبعی شنودپادشاه دین رسول ابطحی خیرالانام . سوزنی .|| لقب اَعْرَج . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
اروی
لغتنامه دهخدا
اروی . [ اَ وا ] (اِخ ) بنت عبدالمطلب خاله ٔ رسول اﷲ (ص ). صحابیه و شاعره بود. این دو بیت از مرثیه ای است که در رثاء پدر خویش عبدالمطلب سروده :بکت عینی و حق ّ لها البکاءعلی سمح سجیته الحیاءعلی سهل الخلیفة ابطحی ّکریم الخیم نیته العلاء. (قاموس الاعلام...
-
شنودن
لغتنامه دهخدا
شنودن . [ ش َ / ش ِ / ش ُ دَ ] (مص ) اشنودن . شنیدن . استماع . اصغاء. گوش کردن . گوش دادن . گوش داشتن . سماع . شنفتن . نیوشیدن . (یادداشت مؤلف ) : توانگر به نزدیک زن خفته بودزن از خانه شرفاک مردم شنود. ابوشکور (از حاشیه ٔ لغت فرس اسدی نخجوانی ).بدو ...
-
هاتفی
لغتنامه دهخدا
هاتفی . [ ت ِ ] (اِخ ) ملا عبداﷲ هاتفی خبوشانی جامی خواهرزاده ٔ عبدالرحمن جامی شاعر و عارف ایرانی قرن نهم (متوفی 927 هَ . ق .) بوده است . چهار کتاب لیلی و مجنون ، شیرین و خسرو، هفت منظر، تمرنامه (ظفرنامه ) را به تقلید خمسه ٔ نظامی به نظم کشیده ، ولی ...