کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابضه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابضه
لغتنامه دهخدا
ابضه . [ اُ ض َ ] (اِخ ) آبی است بنی عنبر یا طی را بر ده میلی مدینه و بدانجا نخلستان است .
-
واژههای همآوا
-
آبزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'ābzeh ۱. درز و شکاف باریک که آب از آن تراوش کند؛ هر روزن و درز در ظرف یا زمین که آب از آن بیرون تراود؛ زهآب.۲. آبی که از کنار چشمه یا تالاب بیرون آید؛ زهاب.
-
آبزه
فرهنگ فارسی معین
(زِ) (اِمر.) آبی که از کنار چشمه ، رود، تالاب و امثال آن به بیرون تراود.
-
آب زه
لغتنامه دهخدا
آب زه . [ زِه ْ ] (اِمرکب ) آبی که از کنار چشمه یا رود و تالاب و امثال آن زِهَد یعنی ترابد و آن را زه آب نیز گویند. نزیز.
-
جستوجو در متن
-
اراب
لغتنامه دهخدا
اراب . [ اِ ] (اِخ ) از آبهای بادیه است . و یوم اراب از ایام عربست که در آن هذیل بن هبیرة الاکبر التغلبی با بنی ریاح بن یربوع حرب کرد و زنان ایشان را برده گرفت و چارپایان ایشان ببرد. مساوربن هند گوید:و جلبته من أهل ابضة طائعاًحتی تحکم فیه أهل اراب ...