کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابرغان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابرغان
واژهنامه آزاد
اَ ب اَ ر غ آ ن روستایی از توابع تبریز که در تقسیمات جدید به روستاهای شهرستان سراب پیوست.
-
جستوجو در متن
-
کهدلان
لغتنامه دهخدا
کهدلان . [ ک ِ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ابرغان است که در بخش مرکزی شهرستان سراب واقع است و 439 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
منکراب آباد
لغتنامه دهخدا
منکراب آباد. [ م ُ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ابرغان بخش مرکزی شهرستان سراب است که 398 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
دولت آباد
لغتنامه دهخدا
دولت آباد. [ دَ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ابرغان بخش مرکزی شهرستان سراب . واقع در 24هزارگزی سراب . آب آن از چاه .سکنه ٔ آن 666 تن . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
دهدلان
لغتنامه دهخدا
دهدلان . [ دِ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ابرغان بخش مرکزی شهرستان سراب در 45هزارگزی باختری سراب . آب آنجا از چشمه تأمین می شود.سکنه ٔ آن 223 تن . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
شربیان
لغتنامه دهخدا
شربیان . [ ش َ رَ ](اِخ ) دهی است از دهستان ابرغان شهرستان سراب . آب آن از نهر و چاه تأمین می شود. محصول آنجا غلات و سکنه ٔ آن 2836 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
قوشجی
لغتنامه دهخدا
قوشجی . (اِخ ) دهی است از دهستان ابرغان بخش مرکزی شهرستان سراب ، سکنه ٔ آن 1001 تن . آب آن از نهر. محصول آن غلات ، حبوب و شغل اهالی آن زراعت و گله داری است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
برنج آباد
لغتنامه دهخدا
برنج آباد. [ ب ِ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ابرغان بخش مرکزی شهرستان سراب . سکنه ٔ آن 205 تن است . آب آن از قره چای و محصول آن غلات و حبوب است . (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 4).
-
قوشه گنبد
لغتنامه دهخدا
قوشه گنبد. [ ش َ گُم ْ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ابرغان بخش مرکزی شهرستان سراب ، سکنه ٔ آن 381 تن . آب آن از چاه . محصول آن غلات و حبوب . شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
چیچکلو
لغتنامه دهخدا
چیچکلو. [ چی چ َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان ابرغان بخش مرکزی شهرستان سراب در 28هزارگزی جنوب باختری سراب و 15هزارگزی شوسه ٔ سراب به تبریز واقع شده ، 365 تن سکنه دارد، از چشمه آبیاری میشود. محصولش غلات و حبوبات است ، اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال...
-
داراب
لغتنامه دهخدا
داراب . (اِخ ) دهی از دهستان ابرغان بخش مرکزی شهرستان سراب 28هزارگزی راه شوسه ٔ سراب به تبریز. جلگه . معتدل . سکنه ٔ آن 1405 تن است . آب از نهر و چاه .محصول آنجا غلات و حبوبات . شغل اهالی زراعت ، گله داری . راه مالرو. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ص ...
-
عباس آباد
لغتنامه دهخدا
عباس آباد. [ ع َب ْ با ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان ابرغان بخش مرکزی شهرستان سراب . واقع در 38هزارگزی باختر سراب و 10هزارگزی راه شوسه ٔ سراب تبریز. کوهستانی با آب و هوای معتدل . 10 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه تأمین میشود محصولات آن غلات و نخود و شغل ...
-
هروان
لغتنامه دهخدا
هروان . [ هَِرْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ابرغان از بخش مرکزی شهرستان سراب که در 8 هزارگزی جنوب سراب و 8 هزارگزی راه شوسه ٔ تبریز به سراب واقع شده و جلگه ای است معتدل و دارای 315 تن سکنه از چشمه ها مشروب میشود و محصول عمده اش غله ، بزرک و کار مردم ز...
-
قرقه
لغتنامه دهخدا
قرقه . [ ق َ ق َ ] (اِخ ) قارقا. دهی جزء دهستان ابرغان بخش مرکزی شهرستان سراب واقع در 21 هزارگزی جنوب باختری سراب و 12000 گزی شوسه ٔ سراب به تبریز. موقع جغرافیایی آن کوهستانی معتدل است . سکنه ٔ آن 702 تن . آب آن از نهر و چشمه و محصول آن غلات ، حبوبات...