کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابرص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ابرص
/'abras/
معنی
مبتلا به بیماری برص.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. پیس، جذام، خوره
۲. قرصماه، قمر، ماه
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابرص
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیس، جذام، خوره ۲. قرصماه، قمر، ماه
-
ابرص
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] (پزشکی) [قدیمی] 'abras مبتلا به بیماری برص.
-
ابرص
فرهنگ فارسی معین
(اَ رَ) [ ع . ] (ص .) 1 - کسی که به برص مبتلا باشد؛ پیسه . 2 - ماه ، قرص ماه .
-
ابرص
لغتنامه دهخدا
ابرص . [ اَ رَ ] (ع ص ، اِ) آنکه به برص مبتلا باشد. برص دار. پیس . (مهذب الاسماء). پیسه . پیس اندام . پیست . اَبقع. اَسلع. مؤنث : بَرْصاء. ج ، بُرْص : اکمه و ابرص چه باشد مرده نیززنده گردد از فسون آن عزیز. مولوی .- سام ّ ابرص ؛ جنسی از کرباسو و وزغ...
-
ابرص
دیکشنری عربی به فارسی
زال , ادم سفيد مو و چشم سرخ , شخص فاقد مواد رنگ دانه
-
واژههای مشابه
-
أَبْرَصَ
فرهنگ واژگان قرآن
کسي که دچار برص شده و پيسي ( که يک بيماري پوستي است ) گرفته
-
سام ابرص
لغتنامه دهخدا
سام ابرص . [ سام م ِ اَ رَ ] (ع اِ مرکب ) بتشدید میم ، کریاس ، ودر خلاصه گفته که وی سوسمار است . (بحر الجواهر) (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). نوعی از چلپاسه هم هست وآن را سام ابرص گویند و او بیشتر در باغها میباشد وموذی نیست و ماترنگ نیز خوانندش ، گ...
-
سوام ابرص
لغتنامه دهخدا
سوام ابرص . [ س َ م ِ اَ رَ ] (ع اِ مرکب ) ج ِ سام ابرص . (ناظم الاطباء). رجوع به این کلمه شود.
-
واژههای همآوا
-
أَبْرَصَ
فرهنگ واژگان قرآن
کسي که دچار برص شده و پيسي ( که يک بيماري پوستي است ) گرفته
-
ابرس
لغتنامه دهخدا
ابرس . [ اِ ب ِ ] (اِخ ) گئورگ مُریتس . مصرشناس و داستان نویس آلمانی (1837-1898 م .). وی در حدود بیست داستان بزرگ و کوچک نوشته است ، از آن جمله است : گواردا (1877)، دو خواهر (1880)، امپراطور (1881)، سِراپیس (1885)، ژُزوئه (1891)، نامزد نیل (1893).
-
جستوجو در متن
-
زال
دیکشنری فارسی به عربی
ابرص
-
ادم سفید مو و چشم سرخ
دیکشنری فارسی به عربی
ابرص