کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابرزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابرزی
لغتنامه دهخدا
ابرزی . [ اَ رَ ] (اِخ ) عمیدالدین اسعدبن نصر انصاری .وزیر سعدبن زنگی ، اتابک فارس . وی پس از رکن الدین صلاح کرمانی به وزارت رسید و در زمان اتابکی ِ سعدبن زنگی به سفارت نزد سلطان محمد خوارزمشاه رفت و پس از وفات سعدبن زنگی که سلطنت به پسر او ابوبکر رس...
-
ابرزی
لغتنامه دهخدا
ابرزی . [ اِ رِ ] (ص نسبی )زر ابرزی ؛ زرّ ساو. ذهب خالص . || خالص .
-
جستوجو در متن
-
اشکنوانیة
لغتنامه دهخدا
اشکنوانیة. [ ] (ص نسبی ) منسوب به قلعه ٔ اشکنوان . رجوع به اشکنوان و ابرزی شود.
-
اشکنوان
لغتنامه دهخدا
اشکنوان .[ ] (اِخ ) نام قلعه ای است که عمیدالدین اسعد وزیر سعدبن زنگی اتابک فارس و پسرش ابوبکر به تهمت مکاتبه با محمد خوارزمشاه در آنجا محبوس شد. مرحوم اقبال آشتیانی آرد: اشکنوان یا شکنوان با اصطخر و قلعه شکسته سه قلعه بوده اند در حوالی شهر اصطخر بر ...