کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابراهیم بن مالک اشتر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ابراهیم خشاوری
لغتنامه دهخدا
ابراهیم خشاوری . [ اِ م ِخ ُ وَ ] (اِخ ) یا خشاوردی . رجوع به ابراهیمک شود.
-
ابراهیم خلیل
لغتنامه دهخدا
ابراهیم خلیل . [ اِ م ِ خ َ ] (اِخ ) نام پیغمبری از بنی سام ملقب بخلیل یا خلیل اﷲ یا خلیل الرحمن جدّ اعلای بنی اسرائیل و عرب مستعربه و انبیاء یهود. ابن تارخ یا تارح یا ترح یا آزر بت تراش بوده است . مولد او بکلده در مشرق بابل بقریه ٔ اور تقریباًدوهزار...
-
ابراهیم خواص
لغتنامه دهخدا
ابراهیم خواص . [ اِ م ِ خ َوْ وا ] (اِخ ) ابواسحاق بغدادی . اصلاً ایرانی و پدرش از مردم آمل بوده و چون تولد و پرورش ابراهیم در بغداد بود به بغدادی مشهور گشت . ابراهیم در آغاز عمر چندی بتحصیل پرداخت و پس از آن مایل بتصوف گشت و چنانکه لقب او دلالت دارد...
-
ابراهیم دانشمندی
لغتنامه دهخدا
ابراهیم دانشمندی . [ اِ م ِ ن ِ م َ ] (اِخ ) ششمین وآخرین تن از سلسله ٔ دانشمندیه در آسیای صغیر که به سال 560 هَ .ق . بدست سلاجقه ٔ روم منقرض گردیده اند.
-
ابراهیم دربندی
لغتنامه دهخدا
ابراهیم دربندی . [ اِ م ِ دَ ب َ ] (اِخ ) شیخ ابراهیم دربندی یا خاقانی ، شاه شیروان . گویند از نسل انوشیروان بوده و در زمان امیرتیمور میزیسته و در قریه ای از قرای شیروان زراعت میکرده است سپس بر مردم آن نواحی بسببی غیرمعلوم امارت یافته و هنگامی که امی...
-
ابراهیم دهستانی
لغتنامه دهخدا
ابراهیم دهستانی . [ اِ م ِ دِ هَِ ] (اِخ ) از دانشمندان ایران در قرن چهارم هجری . در علم تصوف و هم در علوم ظاهری معروف بوده و ظاهراً در خراسان میزیسته است .
-
ابراهیم رباطی
لغتنامه دهخدا
ابراهیم رباطی . [ اِ م ِ رِ ] (اِخ ) از عرفای قرن سوم هجری ، اصلاً از مردم هرات . رباط موضعی است به نزدیک هرات و ابراهیم ستنبه ٔ هروی شیخ او بوده است .
-
ابراهیم زیادی
لغتنامه دهخدا
ابراهیم زیادی . [ اِ م ِ ] (اِخ )دومین سلطان بنی زیاد در زبید. (245-289 هَ .ق .).
-
ابراهیم ستنبه
لغتنامه دهخدا
ابراهیم ستنبه . [ اِ م ِ س ِ تَم ْ / تُم ْ ب َ ] (اِخ ) ابواسحاق . از مشایخ صوفیه . با ابراهیم ادهم و بایزید بسطامی و امثال آن دو صحبت داشته و به دلالت و ارشاد ابراهیم ادهم مزدوری میکرد و مزد خود به فقرا صدقه میداد، پس از آن هم برهنمائی او به ترک و ت...
-
ابراهیم سوسی
لغتنامه دهخدا
ابراهیم سوسی . [ اِ م ِ ] (اِخ ) عالم متفنن مغربی در قرن یازدهم هجری ، از مردم مراکش . در فقه و نجوم و ادب مهارت داشت و به سال 1077 هَ .ق . در مکه وفات یافت .
-
ابراهیم شرقی
لغتنامه دهخدا
ابراهیم شرقی .[ اِ م ِ ش َ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم جونپوری شود.
-
ابراهیم شروانی
لغتنامه دهخدا
ابراهیم شروانی . [ اِ م ِ ش َرْ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم دربندی شود.
-
ابراهیم شیبانی
لغتنامه دهخدا
ابراهیم شیبانی . [ اِ م ِ ش َ ] (اِخ ) یکی از امرای بخارا از نسل چنگیز.
-
ابراهیم صیاد
لغتنامه دهخدا
ابراهیم صیاد. [ اِ م ِ ص َی ْ یا ] (اِخ ) از عرفای قرن سوم هجری وبا معروف کرخی مصاحب بوده و در بغداد مسکن داشته .
-
ابراهیم طباخ
لغتنامه دهخدا
ابراهیم طباخ . [ اِ م ِ طَب ْ با ] (اِخ ) طباخ قلج ارسلان سلجوقی بوده و پادشاه مزبور ایالت مرعش را به او و ارثاً به اولاد او واگذار کرد. صاحب ترجمه وقتی برای معالجه به حلب رفته بدانجا درگذشته است .