کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابدی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ابدی
/'abadi/
معنی
آنچه فنا و زوال نمیپذیرد و همیشه باقی است؛ جاودانی؛ پاینده؛ نابودنشدنی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
ازلی، باقی، پایا، پاینده، جاودانه، جاویدان، دایمی، سرمد، فناناپذیر، همیشگی
برابر فارسی
همیشگی، جاوید
دیکشنری
abiding, ageless, deathless, deathlessly, endless, eternal, everlasting, immortal, imperishable, perpetual, self-perpetuating, timeless, undying
-
جستوجوی دقیق
-
ابدی
واژگان مترادف و متضاد
ازلی، باقی، پایا، پاینده، جاودانه، جاویدان، دایمی، سرمد، فناناپذیر، همیشگی
-
ابدی
فرهنگ واژههای سره
همیشگی، جاوید
-
ابدی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به ابد) [عربی. فارسی] 'abadi آنچه فنا و زوال نمیپذیرد و همیشه باقی است؛ جاودانی؛ پاینده؛ نابودنشدنی.
-
ابدی
فرهنگ فارسی معین
(اَ بَ) [ ع . ] (ص نسب .) 1 - جاوید، باقی . 2 - نامی از نام های خدای تعالی .
-
ابدی
لغتنامه دهخدا
ابدی . [ اَ ب َ ] (ص نسبی ) جاوید. جاویدان . باقی . همیشه در مستقبل . جاودان . جاودانه . جاودانی . که آخر ندارد از حیث زمان . بی کرانه . که معدوم نشود. (تعریفات جرجانی ). پاینده . پایا. که همیشه باشد. هرگزی . همیشه . مقابل ازلی . || (اِخ ) نامی از نا...
-
ابدی
لغتنامه دهخدا
ابدی . [ اَ دا ] (ع ن تف ) آشکارا. آشکارتر.
-
ابدی
دیکشنری فارسی به عربی
ابدي , خالد , دائم
-
واژههای مشابه
-
ابدي
دیکشنری عربی به فارسی
ابدي , ازلي , جاوداني , هميشگي , فناناپذير , بي پايان , داءمي , پيوسته , مکرر , لا يزال , جاويد , هميشگي داءمي
-
أبدي
دیکشنری عربی به فارسی
اظهار کرد , نماياند , اعلان کرد , ظاهرکرد , ابراز کرد , علني کرد , آشکار کرد
-
بیت ابدی
لغتنامه دهخدا
بیت ابدی . [ ب َ/ ب ِ ت ِ اَ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گور. قبر.
-
أبدي رأيه
دیکشنری عربی به فارسی
نظر خود را ابراز داشت
-
أبدي ولاءه
دیکشنری عربی به فارسی
اعلام وفاداري کرد
-
أبدي رأياً
دیکشنری عربی به فارسی
اظهار رأي کرد , ابراز اظهار نظر کرد , ابراز عقيده کرد
-
أبدي قَلَقاً
دیکشنری عربی به فارسی
ابراز نگراني کرد , اظهارنگراني کرد , مراتب نگراني خودرا اعلام کرد