کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابدا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حسن بن نمی الثانی ، از امراء مکه است که به سال 1040 ولایت یافت .و به سال 1041 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حسین تستری . ساکن اصفهان و صاحب مدرسه ٔ نقش جهان اصفهان است . وی یکی از علما و مجتهدان و مردی صالح و پرهیزکار بود. اصلش از شهر تُستر (شوشتر) است . به نجف رفت و مدتی نزد مقدس اردبیلی تلمذ کرد سپس به اصفهان رفت و مدتی...
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حسین بن عبداﷲالعکبری البغدادی ، مکنی به ابوالبقاء معروف به العکبری . رجوع به ابوالقباء محب الدین و نیز به الاعلام زرکلی شود.
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حسین یزدی . از علماء اصبهان است . از تألیفات او است : حاشیه ٔ بر شرح التلخیص در بلاغت . شرح تهذیب المنطق . شرح القواعد در فقه . وی به سال 1015 هَ . ق . به اصبهان درگذشت . (از الاعلام زرکلی ) (از روضات الجنات ص 363)...
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حشرج بن اشهب بن ورد. والی و از بزرگان و شعرای قیس است . در زمان عبدالملک بن مروان ولایت بیشتر شهرهای خراسان و پاره ای از شهرهای فارس و کرمان را یافت . وی محمدبن مروان را مدح گفت صاحب اغانی قصیده ای از او نقل کرده اس...
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حکیم بن حزام الاسدی القرشی . صحابی و از شجعان بود. روز فتح مکه اسلام آوردو در جنگ جمل همراه عایشه پرچم دار قریش بود و در همان جنگ 36 هَ . ق . به قتل رسید. (از الاعلام زرکلی ).
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حمدان بن حمدون التغلبی العدوی ، مکنی به ابوالهیجاء. رجوع به ابوالهیجاء و عبداﷲبن حمدان و نیز به الاعلام زرکلی و مجمل التواریخ ص 374 شود.
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حمزةبن سلیمان بن حمزة. یکی از ائمه ٔ یمن بود. در زمان ملک مسعود بر صنعاء و ذمار استیلا یافت و به سال 612 هَ . ق . با ملک مسعود نبرد کرد و به سال 614 هَ . ق . در کوکبان درگذشت . وی از علماء زیدی است و در مذهب تصنیفات...
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن حیدربن ابوالقاسم قزوینی . فقیه و از رجال حدیث است . به سال 582 هَ . ق . به همدان درگذشت . از تألیفات اوست : کتاب مشیخة که در آن ترجمه ٔ شیوخ خود را که از آنان حدیث شنیده است و یا بدو اجازت داده اند آورده است . (از ...
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن خازم بن اسمأبن الصلت السلمی البصری ، مکنی به ابوصالح . از جانب بنی امیه امارت خراسان یافت و چون ابن زبیر قیام کرد عبداﷲ خازم اطاعت خویش را بدو نوشت و او وی را همچنان به حکومت خراسان بداشت . عبدالملک وی را به اطاعت ...
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن خلیدبن سعد، مکنی به ابوالعمیثل . رجوع به ابوالعمیثل عبداﷲبن خلید و نیز به الاعلام زرکلی شود.
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن دارم بن مالک بن حنظلة. از تمیم از عدنان جد جاهلی است . (از الاعلام زرکلی ) (از عیون الاخبار ج 3 ص 41).
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن داود الزبیری . فقیه و از مردم زبیر بود. از تألیفات او است : الصواعق والرعود فی الرد علی بن سعود. وی به سال 1225 هَ . ق .درگذشت . (از الاعلام زرکلی ) (از عقدالفرید ج 8 ص 86).
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن ذکوان القرشی المدنی محدث است . سفیان وی را در حدیث امیرالمؤمنین نامید. وی در حدیث ثقه بود. لیث گفت سیصد تن دنبال ابوالزناد دیدم که از او فقه و علم و شعر و صرف فرامیگرفتند. وی به سال 131 هَ . ق . به مرگ مفاجاةدرگذشت...
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن زبعری بن قیس السهمی القرشی ، مکنی به ابوسعد. رجوع به ابن زبعری و نیز به الاعلام زرکلی شود.