کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابحاث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابحاث
فرهنگ واژههای سره
جستارها
-
ابحاث
لغتنامه دهخدا
ابحاث . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ بحث .
-
واژههای همآوا
-
ابهاص
لغتنامه دهخدا
ابهاص . [ اِ ] (ع مص ) منع کردن از. بازداشتن از.
-
جستوجو در متن
-
عمادی
لغتنامه دهخدا
عمادی . [ ع ِ ] (اِخ ) محمدبن محمدبن محمد دمشقی عمادی حنفی ، ملقب به عمادالدین . از علمای قرن دهم هَ . ق . است که در سال 986 هَ . ق . درگذشت . او راست : عشرة ابحاث من عشرة علوم . (از معجم المؤلفین ).
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) (بک ) رشدی . مفتش صحت در اسیوط. او راست : السر المکنون فی ابحاث الطاعون ، در مطبعةالشعب بسال 1322هَ . ق . / 1904 م . بطبع رسیده . (معجم المطبوعات ).
-
حثادی
لغتنامه دهخدا
حثادی . [ ] (اِخ ) شیخ محمدبن احمد مصری حثادی . از ادباء و شعرای قرن یازدهم هجری است . سیدعلیخان احوال وی را از سفرنامه سیدمحمد کبریت یاد کرده است . او راست : حاشیه ای بر بیضاوی مشتمل بر ابحاث رائقة و یک سفرنامه به نام «الاسفار عن الاسفار» و یک دیوان...
-
حسن مندالیاتی
لغتنامه دهخدا
حسن مندالیاتی . [ ح َ س َ ؟ ] (اِخ ) (الشیخ ...).او راست : مجموعة فی الصرف ، که دارای شش رساله است : 1- شرح تعلیم الاوزان . 2- فصل أبحاث مصغر و منسوب و مجموع از کتاب تعلیم الاوزان . 3- رساله ای در تعریف علم و موضوع آن . 4- رساله ای درباره ٔ کلمه ٔ ا...
-
جرجس شاهین
لغتنامه دهخدا
جرجس شاهین . [ ج ِ ج ِ ] (اِخ ) دمشقی سریانی . او ریاست اسقفهای حمص و حماره و توابع آن دو را بر عهده داشت و در سن 90 سالگی در دمشق درگذشت . او راست : 1- النهج الوسیم فی تاریخ الامة السریانیة القویم . 2- بیان فی فراسة الانسان . 3- تذبیل فی فراسة الفرس...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالسیدبن علی نحوی مکنی به ابوالفضل و معروف به ابن الأشقر. یاقوت گوید وی از متأخرین است و منزل وی در قطیعه ٔ باب الأزج بود. و ابوعبدبن دبیثی در کتاب ذیلی که بر تاریخ سمعانی کرده ذکر او آورده است و گوید: او ادیبی فاضل ب...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن فهد الاسدی ، ملقب به جمال الدین . فاضل فقیه مجتهد زاهد عابد وَرِع تقی نقی . در سال 757 هَ .ق . تولد یافته در بلده ٔ حله نشو و نما کرد. چون درجه ٔ رشد و تمیز را قدم نهاد از پی تحصیل علوم و اکتساب معارف نگریست ...
-
اصول
لغتنامه دهخدا
اصول . [ اُ ] (ع اِ) ج ِ اصل . اساسها و بیخ و بن ها. (فرهنگ نظام ). اصلها. جمع اصل که بمعنی بیخ است . (آنندراج ) (غیاث ). ریشه ها، و اصول و فروع ؛ ریشه ها و شاخه ها. (ناظم الاطباء).- اصول اظفار ؛ بن های ناخن . || قواعد. قوانین . پایه ها. قواعد و قوان...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن یحیی بن زیدبن یسار ابوالعباس ثعلب النحوی اللغوی الخراسانی . امام کوفیین در نحو و لغت . و ثقة و بادیانت . وی ایرانی و از موالی بنوشیبان است . و چنانکه مرزبانی از مشایخ خویش آورده ، مولد ثعلب به سال 200 هَ .ق . و وفات او سیز...
-
استعارة
لغتنامه دهخدا
استعارة. [ اِ ت ِ رَ ] (ع مص ) استعارت . بعاریت خواستن چیزی را. (منتهی الارب ). عاریت خواستن . (تاج المصادر بیهقی ). || تنها شدن . انفراد. یقال : استعور؛ اذا انفرد. (منتهی الارب ). || دست بدست گردانیدن چیزی را. (منتهی الارب ). || استعارة ادعاء معنی ا...