کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابتنا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ابتنا
/'ebtenā/
معنی
۱. بنا کردن.
۲. ساختن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابتنا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ابتناء] [قدیمی] 'ebtenā ۱. بنا کردن.۲. ساختن.
-
ابتنا
دیکشنری فارسی به عربی
اِرْتکازٌ
-
جستوجو در متن
-
اِرْتکازٌ
دیکشنری عربی به فارسی
تکيه (کردن) , اعتماد (کردن) , اتکاء , اساس , استناد , ابتنا , اتّکا , ثبات , استقرار
-
ابتناء
لغتنامه دهخدا
ابتناء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) اِبتنا. بناء. (زوزنی ). نهادن . پی افکندن . ساختن . بنا کردن . بنا گذاشتن . برآوردن خانه را. || آوردن زن را بخانه ٔ خود.
-
اصل
لغتنامه دهخدا
اصل . [ اَ ] (ع اِ)والد: فلان لا اصل له و لا لسان . ج ، اصول . کسایی گوید:اینکه گویند لا اصل له و لا فصل ، اصل بمعنی والد و فصل بمعنی ولد است ، یا اصل حسب است و فصل لسان . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (ناظم الاطباء). پدر. (لغت خطی ). ج ، آصُل . ...