کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابتلا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ابتلا
/'ebtelā/
معنی
۱. در بلا افتادن؛ دچار شدن به بیماری.
۲. (اسم) گرفتاری؛ رنج؛ سختی.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
آلودگی، دچاری، گرفتاری، دچار شدن، دامن گیر
دیکشنری
affection, affliction, infection
-
جستوجوی دقیق
-
ابتلا
فرهنگ واژههای سره
آلودگی، دچاری، گرفتاری، دچار شدن، دامن گیر
-
ابتلا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ابتلاء] 'ebtelā ۱. در بلا افتادن؛ دچار شدن به بیماری.۲. (اسم) گرفتاری؛ رنج؛ سختی.
-
ابتلا
واژهنامه آزاد
دچار شدن
-
واژههای مشابه
-
morbidity 2, morbidity rate
میزان ابتلا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] شمار نسبی یا مطلق بیماران یا بیماری در یک گروه معین و در طی زمانی مشخص
-
ابتلا ء
دیکشنری فارسی به عربی
مودة
-
واژههای همآوا
-
آب طلا
فرهنگ فارسی معین
(طَ) [ فا - ع . ] (اِمر.) 1 - آب زر. 2 - آب اکلیل .
-
آب طلع
لغتنامه دهخدا
آب طلع. [ ب ِ طَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ظاهراً عرقی که از شکوفه ٔ خرما گیرند و امروز آن را طلعانه گویند : و از وی [ از فارس ] آب گل و آب بنفشه و آب طلع خیزد. (حدودالعالم ).
-
آب طلا
لغتنامه دهخدا
آب طلا. [ طِ / طَ ] (اِ مرکب ) آب زر. || آب اکلیل . و رجوع بکلمه ٔ طلا شود.
-
جستوجو در متن
-
مبتلا به
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: مبتلیٰبه] mobtalābeh مبتلاشده به آن؛ مورد ابتلا.
-
prevention
پیشگیری 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] جلوگیری از ابتلا به بیماری
-
incipiencies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ابتلا به سرماخوردگی
-
acanthocephaliasis
خارسرزدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[دامپزشکی - پاتوبیولوژی] ابتلا به کرمهای راستۀ خارسران