کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابتدا به ساکن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابتدا به ساکن
واژهنامه آزاد
شروع کلمه بی حرکت و با ساکن؛ بی مقدمه و ناگهانی.
-
واژههای مشابه
-
ابتدا کردن
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) شروع کردن ، آغاز کردن .
-
در ابتدا
دیکشنری فارسی به عربی
مبکرا
-
ابتدا و انتها
فرهنگ گنجواژه
همگی، کل.
-
ابتدا و غایت
فرهنگ گنجواژه
همگی، کل
-
جستوجو در متن
-
ﭐثَّاقَلْتُمْ إِلَى ﭐلْأَرْضِ
فرهنگ واژگان قرآن
خود را به سنگینی می زنید به قسمی که به زمین می نشینید - به زمین می چسبید - زمینگیر می شوید (در اصل باب تفاعل و تثاقلتم بوده است که ت به ث تبدیل و برای اجتناب از ابتدا به ساکن یک همزه وصل اضافه شده است ، از معانی باب تفاعل ، تظاهر است که در این کلمه ا...
-
گوت
لغتنامه دهخدا
گوت . [ گُت ْ ] (اِخ ) قومی آلمانی که ابتدا در نزدیکی مصب رود ویستول ساکن بودند و سپس به مشرق اروپا رفتند. استروگتها (گت های مشرق ) در قرن 3م . در پانونی و مزی ساکن بودند. گتهای غربی یا ویزی گت به سرپرستی آلاری (پادشاه آنان متوفی به سال 410 م .) در س...
-
شکم
لغتنامه دهخدا
شکم . [ ش ُ ] (ع اِ) ثواب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پاداش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دهش . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). عطا. (آنندراج ).دهش . و گویند دهشی است که به عنوان جزا باشد و اگر ابتدا به ساکن باش...
-
ابومعشر
لغتنامه دهخدا
ابومعشر. [ اَ م َ ش َ ] (اِخ ) نجیح بن عبدالرحمن مولی ام موسی . از مردم هند ساکن مدینه . ابتدا غلام بود و آزادی خویش بخریده است و در سال 160 هَ . ق . به بغداد رفته و تا آخر عمر بدانجا زیسته است . وفات وی بسنه ٔ 170 است . او راست کتابی در مغازی و این ...
-
نضلة
لغتنامه دهخدا
نضلة. [ ن َ ل َ ] (اِخ ) ابن عبیدبن الحارث الاسلمی ، مکنب به ابوبرزه ، از صحابه و از محدثین است ، ابتدا در مدینه سپس در بصره ساکن بود همراه علی با خوارج نهروان جنگید و با مهلب بن ابی صفرة به جنگ ازارقه رفت ، و به سال 65 هَ . ق . در خراسان وفات یافت ....
-
مهدی خالصی
لغتنامه دهخدا
مهدی خالصی . [ م َ ی ِ ل ِ ] (اِخ ) (حاجی شیخ ...) از علمای شیعه ٔ ساکن عراق بود که پس از جنگ بین الملل اول در ژوئن 1923 م . دولت عراق او را با عده ای از علما تبعید کرد. خالصی ابتدا به سفر حج رفت و سپس به ایران آمد. و پس از واقعه ٔ قتل ایمبری کنسول ا...
-
محمدعبدی
واژهنامه آزاد
نام روستایی کوچک در بخش مرکزی شهرستان تنگستان استان بوشهر که از توابع دهستان گُلکی است. ساکنان این روستا از اقوام لر ساکن نورآباد ممسنی بوده اند که حدود 250 سال پیش به دلیل درگیری های قومی به مناطق ساحلی شهرستان تنگستان و بعدها به کوهپایه های زاگرس د...
-
عصب
لغتنامه دهخدا
عصب . [ ع َ ] (ع اِ) درخت پیچک و لبلاب . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). داردوست . مهربانک . پیچه . عشق پیچان . عشقه . عَصَب . عُصْب . و رجوع به عصب شود. || نوعی از چادر، واحد و جمع در وی یکسان است . (منتهی الارب ). نوعی از بُر...