کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابتدا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
from scratch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از ابتدا
-
initio
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ابتدا
-
unbeginningly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ابتدا
-
primely
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ابتدا
-
initis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ابتدا
-
primly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ابتدا
-
startingly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ابتدا
-
بدو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی: بدء] badv آغاز؛ ابتدا؛ اول.
-
at first blush
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در ابتدا سرخ شدن
-
closed primary
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ابتدا بسته شد
-
حدثان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] hadasān, hedsān آغاز؛ اول؛ ابتدا.
-
صفر تا صد
واژهنامه آزاد
از ابتدا تا انتها
-
line 1
خط 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] مسیری که قطار از ابتدا تا انتها طی کند
-
آغاز
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) اول ، شروع ، ابتدا.
-
حداثت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) [عربی: حداثة] [قدیمی] hadāsat ابتدا و اول چیزی؛ آغاز امری؛ اول جوانی.