کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابتدایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ابتدایی
معنی
(اِ تِ) [ ع . ابتدائی ] (ص نسب .) مقدماتی ، اولی ، آغاز. ؛مدرسة ~مدرسه ای که در آن نخستین دورة تحصیل را فراگیرد.
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
آغازین، اولی، بدوی، مقدماتی، نخستین ≠ انتهایی
برابر فارسی
آغازین، ساده
دیکشنری
common, crude, elementary, embryonic, inaugural, inchoate, Neanderthal, pirmary, preliminary, primitive, rude, rudely, rudimentary, skeleton, unsophisticated
-
جستوجوی دقیق
-
ابتدایی
واژگان مترادف و متضاد
آغازین، اولی، بدوی، مقدماتی، نخستین ≠ انتهایی
-
ابتدایی
فرهنگ واژههای سره
آغازین، ساده
-
ابتدایی
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ابتدائی ] (ص نسب .) مقدماتی ، اولی ، آغاز. ؛مدرسة ~مدرسه ای که در آن نخستین دورة تحصیل را فراگیرد.
-
ابتدایی
دیکشنری فارسی به عربی
انتخابات , اولي , تمهيد , طفولي , مبتدي
-
واژههای مشابه
-
ابتدایی ترین
فرهنگ واژههای سره
ساده ترین، نخستین
-
پنجم ابتدایی
فرهنگ واژههای سره
پنجم دبستان
-
مرحله ابتدایی
دیکشنری فارسی به عربی
اولي
-
عهد احوال ابتدایی
لغتنامه دهخدا
عهد احوال ابتدایی . [ ع َ دِ اَح ْ ل ِ اِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مرحله ای است از مراحل زندگی بشر و بعقیده ٔ علمای فن ،بشر در این مرحله فقط از حیث قوای عقلی از حیوان برتر بود و هیچگونه صنایعی نداشت و از وجود آتش هم بی خبر بود. از این عهد آثاری...
-
جستوجو در متن
-
primipilar
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ابتدایی
-
novitious
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ابتدایی
-
outsetting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ابتدایی
-
primordality
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ابتدایی بودن
-
primigenious
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ابتدایی