کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اباد ا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تازه آباد عیسی آباد
لغتنامه دهخدا
تازه آباد عیسی آباد. [ زَ دِ سا ] (اِخ ) دهی از دهستان کلاترزان بخش رزاب شهرستان سنندج است که در 27هزارگزی باختر سنندج و دوهزاروپانصدگزی جنوب قهوه خانه ٔ آریز، کنار شوسه واقع است . کوهستانی و سردسیر است و 150 تن سکنه دارد، سنی ، کردی . آب آن از چشمه ...
-
تازه آباد کریم آباد
لغتنامه دهخدا
تازه آباد کریم آباد. [ زَ دِ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ییلاق بخش قروه ٔ شهرستان سنندج است که در 24هزارگزی باخترقروه بین سرآب قحط و تازه آباد سرآب قحط واقع است . جلگه و سردسیر است و 35 تن سکنه دارد، کردی . آب آن ازچشمه . محصول آن غلات ، لبنیات ، توتو...
-
تازه آباد خلیل آباد
لغتنامه دهخدا
تازه آبادخلیل آباد. [ زَ دِ خ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان اسفندآباد بخش قروه ٔ شهرستان سنندج است که در 18هزارگزی باختر قروه کنار راه اتومبیل رو قروه به سنقر واقع است . جلگه و سردسیر است . 155 تن سکنه دارد، کردی وفارسی . آب آن از قنات . محصول آن غلات ، ل...
-
علی آباد رحمت آباد
لغتنامه دهخدا
علی آباد رحمت آباد. [ ع َ دِ رَ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کنگاور بخش کنگاور شهرستان کرمانشاه واقع در 18 هزارگزی شمال کنگاور و در کنار راه شوسه ٔ همدان و در جنب خسروآباد. ناحیه ای است دامنه و سردسیر، و دارای 50 تن سکنه . آب آن از فاضل آب رودخانه ...
-
نجف آباد جوی آباد
لغتنامه دهخدا
نجف آباد جوی آباد. [ ن َ ج َ دِ ] (اِخ )ده کوچکی است از بخش حومه ٔ شهرستان نایین در 15 هزارگزی مغرب نایین . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
اسماعیل آباد یافت آباد
لغتنامه دهخدا
اسماعیل آباد یافت آباد. [ اِ دِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان غار بخش ری شهرستان تهران ، در 10000 گزی شمال باختر شهرری و 2000 گزی راه رباط کریم . جلگه ، معتدل . سکنه 156 تن . شیعه . زبان فارسی . آب آن از قنات و رودخانه ٔ کرج . محصول آن غلات ، صیفی ، چغندرق...
-
حبیب آباد رحمت آباد
لغتنامه دهخدا
حبیب آباد رحمت آباد. [ ح َ دِ رَ م َ ] (اِخ ) (قنات ...) یکی از قنوات شهر طهران در خارج شهر. مقدار آب آن یک سنگ و نیم و مسافت مادرچاه آن تا شهر دو فرسنگ است .
-
حسن آباد صفی آباد
لغتنامه دهخدا
حسن آباد صفی آباد. [ ح َ س َ دِ ص َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چناران بخش حومه ٔ شهرستان مشهد در یکهزارگزی جنوب کشف رود. جلگه و معتدل است . سکنه ٔ آن 136 تن است . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، چغندر، بنشن و شغل اهالی زراعت و مالداری است . (از فرهنگ...
-
آباد،آباد کردن
لهجه و گویش تهرانی
در محلی فحشا کردن
-
دولغوز آباد،دولقوز آباد.
لهجه و گویش تهرانی
جای دور،ده تورغوز آباد در کهریزک
-
عزت آباد
لغتنامه دهخدا
عزت آباد. [ ع ِزْ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان دابو از بخش مرکزی شهرستان آمل . سکنه ٔ آن 110تن . آب آن از رودخانه ٔ هراز. محصول آن برنج ، کنف ، نی شکر و صیفی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
عزت آباد
لغتنامه دهخدا
عزت آباد. [ ع ِزْ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان کشکوئیه ٔ شهرستان رفسنجان . سکنه ٔ آن 600 تن . آب آن از دو رشته قنات . محصول آن غلات ، لبنیات ، پسته ، پنبه و صیفی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
عزت آباد
لغتنامه دهخدا
عزت آباد. [ ع ِزْ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل . سکنه ٔ آن 117 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و حبوب است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
عزت آباد
لغتنامه دهخدا
عزت آباد. [ ع ِزْ زَ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان کزاز پائین بخش سربند شهرستان اراک . سکنه ٔ آن 100تن . آب آن از چشمه ٔ محلی و رودخانه ٔ طوره . محصول آن غلات و چغندرقند و انگور است . نام قدیمی این آبادی پنجه علی بوده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
عزین آباد
لغتنامه دهخدا
عزین آباد. [ ع َ ] (اِخ )دهی از دهستان کیلخواران بخش مرکزی شهرستان شاهی . سکنه ٔ آن 160 تن . آب آن از چاه . محصول آن پنبه ، غلات ، کنجد و صیفی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).