کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اباء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
آباء
واژگان مترادف و متضاد
اجداد، اسلاف، پدران، پیشینیان، نیاکان ≠ اخلاف
-
آباء
فرهنگ واژههای سره
پدران، نیاکان
-
عباء
لغتنامه دهخدا
عباء. [ ع َ ] (ع اِ) پوششی است از پشم پیش شکافته که بر روی لباس پوشند. (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ).- آل عباء ؛ اصحاب کساء. پنج تن . و آنان پیغمبر اسلام (ص )، علی (ع )، فاطمه (ع ) حسن (ع ) و حسین (ع )اند. رجوع به آل عبا ...
-
آباء
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] ( اِ.) جِ اَب .1 - پدران ، اجداد. 2 - کشیشان .
-
آباء
لغتنامه دهخدا
آباء. (ع اِ) ج ِ اَب . پدران .- آباء علوی ؛ افلاک و ستارگان . سبعه ٔ سیاره .- آباء عنصری ؛ آخشیجان . چارآخشیج . عناصر اربعه . بسائط. چهاراَرکان . امهات . اسطقسات . ارکان اربعه . کیان : مر جاه تو و قدر ترا از سر معنی آباء و سطقسات غلامند و پرستار. س...
-
جستوجو در متن
-
اجداد
واژگان مترادف و متضاد
آباء، اسلاف، نیاکان
-
ژزوئیت ها
لغتنامه دهخدا
ژزوئیت ها. [ ژِ ](اِخ ) آباء یسوعیین . کشیشان پیرو طریقت ایگناس . رجوع به آباء یسوعیین شود.
-
اسلاف
واژگان مترادف و متضاد
آباء، اجداد، پیشینیان، نیاکان ≠ اخلاف
-
نیاکان
واژگان مترادف و متضاد
آباء، اجداد، اسلاف، پدران، نیا، نیاگان ≠ اخلاف
-
refusal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امتناع، رد، استنکاف، روگردانی، اباء، سر پیچی
-
refusals
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امتناع، رد، استنکاف، روگردانی، اباء، سر پیچی
-
اب
فرهنگ فارسی معین
( اَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - پدر، ج . آباء. 2 - کشیش .
-
چارپدر
لغتنامه دهخدا
چارپدر. [ پ ِ دَ ] (اِ مرکب ) آباء اربعه . چهارعنصر.
-
آبا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: آباء] 'ābā ۱. [جمعِ اَب] = اب۲. اجداد.〈 آباء سبعه: [قدیمی]۱. هفتپدر؛ هفتپدران.۲. [مجاز] هفتستاره؛ هفتسیاره.〈 آباء علوی: [قدیمی]۱. پدران آسمانی.۲. [مجاز] هفتسیاره؛ هفتفلک؛ هفتسپهر.