کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
إِعْصَارٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
طوفان
دیکشنری فارسی به عربی
اعصار , عاصفة , فيضان , کارثة
-
توفان
دیکشنری فارسی به عربی
اعصار دوار , عاصفة
-
طغیان
دیکشنری فارسی به عربی
اعصار دوار , انتفاضة , تغير , تفشي , تمرد , صورة
-
aeons
دیکشنری انگلیسی به فارسی
aeons ها، ابدیت، قرن بی انتها، اعصار متمادی، قرن ازلی
-
aeon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
aeon، ابدیت، قرن بی انتها، اعصار متمادی، قرن ازلی
-
اجتماع
دیکشنری فارسی به عربی
اجتماع , اعصار , بيئة , تجمع , جالية , حشد , مجتمع , مجموعة ، اِجْتِماعُ
-
هیجان
دیکشنری فارسی به عربی
اعصار دوار , ايقاد , حمي , رغوة , عاصفة , غليان , هيجان
-
عصرة
لغتنامه دهخدا
عصرة. [ ع َ ص َ رَ ] (ع اِ) غبار بسیار. (منتهی الارب ). غبار. || بوی خوش طیب . || اِعصار برای زوبعة و دختر بالغ.(از اقرب الموارد). رجوع به اعصار شود. || ج ِ عاصِر. (از اقرب الموارد). رجوع به عاصر شود.
-
Iron Age
عصر آهن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] سومین عصر پس از عصر سنگ و عصر مفرغ در تقسیمبندی سهگانۀ اعصار که در آن برای ساختن بخشی از ابزارها و رزمافزارها از آهن استفاده میکردند
-
Stone Age
عصر سنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] کهنترین و طولانیترین دورۀ شناختهشدۀ فرهنگ انسان در تقسیمبندی سهگانۀ اعصار که در آن بیشتر از ابزارهای سنگی استفاده میکردند
-
Bronze Age
عصر مفرغ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] دومین عصر در تقسیمبندی سهگانۀ اعصار پس از عصر سنگ و پیش از عصر آهن که در آن ابزارها و رزمافزارها را از مفرغ میساختند
-
ابوزوبعه
لغتنامه دهخدا
ابوزوبعه . [ اَ زَ ب َ ع َ ] (ع اِ مرکب )گردباد. گردباده . دیوباد. دوله . سنگ دوله . اِعصار.
-
اعاصیر
لغتنامه دهخدا
اعاصیر. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ اِعصار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (متن اللغة) (اقرب الموارد). گردبادها : الناس بعدک قد خفت حلومهم کأنما نفحت فیها الاعاصیر. (از عیون الاخبار ج 1 ص 291).رجوع به اِعصار شود.
-
سنگدوله
فرهنگ فارسی معین
( ~ . لِ یا لَ) (اِمر.) گردباد، اعصار. سنگر (سَ گَ) (اِ.) پناهگاه ، پناهگاهی به شکل گودال در زمین یا دیواری ساخته شده از سنگ و کیسه های پُر از شن .
-
اعصر
لغتنامه دهخدا
اعصر. [ اَ ص ُ ] (ع اِ) ج ِ عَصر، عِصر، عُصر و عُصُر، بمعنی روزگار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). عُصور. اَعصار. (منتهی الارب ).