کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
إِسْرَائِيلَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بنی اسرائیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. مٲخوذ از عبری] bani'esrā'il اولاد حضرت یعقوب؛ عبرانیان؛ اجداد کلیمیان امروزی؛ یهودیان.
-
اسرائیل ا
لغتنامه دهخدا
اسرائیل ا. [ اِ لُل ْ لاه ] (اِخ ) لقب یعقوب پیغامبر. (ترجمه ٔ طبری بلعمی ). رجوع به اسرائیل شود.
-
اسرائیل ابایلو
لغتنامه دهخدا
اسرائیل ابایلو. [ اِ ؟ ] (اِخ ) یکی از امرای عهدسلطان اویس ایلخانی و سلطان حسین پسر او. رجوع بفهرست ذیل جامع التواریخ رشیدی تألیف حافظ ابرو شود.
-
بنی اسرائیل
لغتنامه دهخدا
بنی اسرائیل . [ ب َ اِ ] (اِخ ) اولاد یعقوب علیه السلام . چه اسرائیل به زبان عبری لقب یعقوب علیه السلام است و اِسراء بمعنی برگزیده و ئیل اسم حق تعالی . در منتخب نوشته که لفظ سریانی است و بعضی گفته که اسرائیل بمعنی بنده ٔ خدا است . (غیاث ) (از آنندراج...
-
زیت بنی اسرائیل
لغتنامه دهخدا
زیت بنی اسرائیل . [ زَ / زِ ت ِ ب َ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سنگی است به رنگ و اندام زیتون و خطوط بسیاری موازی یکدیگر دارد و آنرا به عربی حجرالیهود و حجرالزیتون گویند. (برهان ) (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به حجرالیهود شود.
-
زیتون بنی اسرائیل
لغتنامه دهخدا
زیتون بنی اسرائیل . [ زَ / زِ ن ِ ب َ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حجرالیهود است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ). رجوع به حجرالیهود و زیت بنی اسرائیل شود.
-
غنم بنی اسرائیل
لغتنامه دهخدا
غنم بنی اسرائیل . [ غ َ ن َ م ُ ب َ اِ] (ع اِ مرکب ) در تداول تازیان به وَبر گفته میشود و آن جانوری است مانند گربه و کوچکتر از آن ، و دم وی کوتاه است . (از اقرب الموارد). رجوع به وَبر شود.
-
جستوجو در متن
-
israel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسرائيل
-
israelitism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسرائیل
-
israelis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسرائیل
-
israelitize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسرائیل
-
israeliteship
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسرائیل
-
اسرائیلی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به اسرائیل، کشوری در غرب آسیا) [مٲخوذ از عبری. فارسی] 'esrā'ili ۱. مربوط به اسرائیل: شهرکهای اسرائیلی.۲. از مردم اسرائیل: پزشک اسرائیلی.۳. تهیهشده در اسرائیل: تانکهای اسرائیلی.
-
ابوسعید
لغتنامه دهخدا
ابوسعید. [ اَ س َ ] (اِخ ) اسرائیل بن موسی النصرانی . رجوع به اسرائیل ... شود.
-
Tribes of Israel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قبایل اسرائیل