کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
إخْمادٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
إخْمادٌ
معنی
سرکوب کردن , خاموش کردن , سست کردن , فرو نشاندن , خفه کردن (سرکوب کردن)
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
إخْمادٌ
دیکشنری عربی به فارسی
سرکوب کردن , خاموش کردن , سست کردن , فرو نشاندن , خفه کردن (سرکوب کردن)
-
واژههای مشابه
-
اخماد
لغتنامه دهخدا
اخماد. [ اِ ] (ع مص ) اخماد نار؛ آتش فرونشاندن . (تاج المصادر بیهقی ). فروکشتن آتش . فرونشاندن زبانه ٔ آتش . || آرمیدن . خاموش شدن .
-
إخماد نار الثورة
دیکشنری عربی به فارسی
فرو نشاندن آتش انقلاب
-
جستوجو در متن
-
خفه کردن (سرکوب کردن)
دیکشنری فارسی به عربی
إخْمادٌ
-
سرکوب کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتِواءٌ ، إخْمادٌ
-
فرو نشاندن آتش انقلاب
دیکشنری فارسی به عربی
إخماد نار الثورة
-
خاموش کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اخرس , اطفا , خارج , صمة , غط ، إخْمادٌ
-
فرو نشاندن
دیکشنری فارسی به عربی
اشعر بالارتياح , اهدا , مسوولية ، إخْمادٌ
-
سست کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اضعف , ثبط عزيمة , حل , فترة الهدوء ، إخْمادٌ
-
مخمد
لغتنامه دهخدا
مخمد. [ م ُ م ِ ] (ع ص ) فرونشاننده ٔزبانه ٔ آتش . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی که فرومی نشاند زبانه ٔ آتش را. (ناظم الاطباء). || آرمیده و خاموش . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به اخماد شود.
-
اطفاء
لغتنامه دهخدا
اطفاء. [ اِ ] (ع مص ) (از «طف ء») اطفاء آتش ؛ فرونشاندن آن تا سرد شود. (از متن اللغة). از میان بردن لهیب آتش و خاموش کردن آن . (از اقرب الموارد). فرونشاندن آتش را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فروکشتن آتش و چراغ . (مجمل اللغة) (ترجمان تهذیب عادل بن...