کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أُوتِيَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
أُوتِيَ
فرهنگ واژگان قرآن
به اوداده شد
-
واژههای مشابه
-
اوتی
لغتنامه دهخدا
اوتی . [ ] (اِ) یک قسم آلتی از آهن که مانند اتو باآن لکه ٔ پارچه ها را میگیرند. (ناظم الاطباء). آهن گرم که بدان داغهای جامه دور و محو کنند. (آنندراج ).
-
بولاغ اوتی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹بولاغاودی› (زیستشناسی) bulāq'uti گیاهی خودرو از خانوادۀ ترهتیزک با گلهای کوچک سفید که مصرف دارویی دارد؛ جرجیر آبی؛ آبتره؛ علف چشمه؛ شاهی آبی.
-
بولاغ اوتی
لغتنامه دهخدا
بولاغ اوتی . (ترکی ، اِ مرکب ) آب تره . رجوع به بولاغوتی و گیاه شناسی گل گلاب و کارآموزی داروسازی ص 190 شود.
-
لَوْلَا أُوتِيَ
فرهنگ واژگان قرآن
چرا داده نشد
-
جستوجو در متن
-
آب تره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) 'ābtare = بولاغاوتی
-
بدنک
لغتنامه دهخدا
بدنک . [ ب ُ دَ ] (اِ) جرجیر آبی که بترکی بولاق اوتی گویند. (ناظم الاطباء). پودنه . و رجوع به پودنه و جرجیر شود.
-
اشترپا
لغتنامه دهخدا
اشترپا. [ اُ ت ُ ] (اِ مرکب ) علفی است که آنرا کاکوتی گویند و در عربی سعتر و در ترکی ککلک اوتی گویند. (شعوری ج 1 ص 143).
-
بالاغوتی
لغتنامه دهخدا
بالاغوتی . (از ترکی ، اِ مرکب ) (مصحف بولاغ اوتی یا بلاغ اودی ترکی ) بمعنی گیاه آب . گیاه چشمه . آب تره . اوتره . و نیز رجوع به بالاقوتی شود.
-
بالاقوتی
لغتنامه دهخدا
بالاقوتی . (از ترکی ، اِ مرکب ) (مصحف بولاغ اتی ، اوتی ، اودی ترکی ) بمعنی گیاه چشمه . گیاه آب . اوتره . آب تره . و نیز رجوع به بالاغوتی شود.
-
کاکوتی
لغتنامه دهخدا
کاکوتی . (اِ) آویشن . گیاهی است که آن را به عربی سعتر خوانند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).هدایت گوید: «کاکوتی بر وزن یاقوتی » در برهان و جهانگیری بمعنی آویشن آورده اند... و ندانسته اند که این لغت غلط است کاکوتی اصلش «ککلیک اوتی » است یعنی علف ...
-
رواس
لغتنامه دهخدا
رواس . [ رَ ] (اِ) رستنیی باشد و آن بیشتر در آبهای ایستاده روید و به عربی جرجیرالماء و کرفس الماء خوانند. (برهان قاطع). کرفس آبی . بلاغ اوتی . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). اسم نبطی قرةالعین است . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به قرةالعین و جرجیرالماء و م...
-
چاکله
لغتنامه دهخدا
چاکله . [ ک َ ل َ ] (اِخ ) نام شهری در حدود افغانستان کنونی که یونانی های باختر پس از سال 126 ق .م . آنجا را پایتخت خود قرار داده دولتی بنام دولت هند و یونانی تأسیس کردند و این شهر را به یونانی بنام «اوتی دمیا» نامیدند. رجوع به تاریخ ایران باستان ج ...