کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أُرْسِلْنَا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
أُرْسِلْنَا
فرهنگ واژگان قرآن
فرستاده شديم
-
واژههای مشابه
-
أَرْسَلنَا
فرهنگ واژگان قرآن
فرستاديم
-
مَا أَرْسَلْنَا
فرهنگ واژگان قرآن
نفرستاديم
-
واژههای همآوا
-
أَرْسَلنَا
فرهنگ واژگان قرآن
فرستاديم
-
جستوجو در متن
-
نوح
لغتنامه دهخدا
نوح . (اِخ ) سوره ٔ هفتادویکمین است از قرآن پیش از سوره ٔ جن و پس از معارج و آن بیست وهشت آیت و مکی است و آغاز آن این است : انا ارسلنا نوحاً.
-
هَشِيمِ
فرهنگ واژگان قرآن
شکسته شده ي چيزهاي سست و بي دوام از قبيل گياهان - خشک و ريزريز (عبارت "إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَکَانُواْ کَهَشِيمِ ﭐلْمُحْتَظِرِ "يعني فقط يک صيحه بر آنان فرستاديم ، و همگي مانند چوب خشک رويهم ريختند)
-
عهد ذکری
لغتنامه دهخدا
عهد ذکری . [ ع َ دِ ذِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) این اصطلاح در دستور زبان عرب به «ال » داده شده است هرگاه مصحوب آن ذکری باشد، مانند: «کما أرسلنا اًلی فرعون رسولاً. فعصی فرعون الرسول » ، که «ال » در رسول دوم اشاره به رسول اول است که پیش از آن ذکر شده...
-
محتظر
لغتنامه دهخدا
محتظر. [ م ُ ت َ ظِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از احتظار. آنکه حظیره سازد. (منتهی الارب ). حظیره سازنده . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || هشیم محتظر؛ درخت خشک در هم ریخته . قوله تعالی : انا ارسلنا علیهم صیحةً واحدة فکانوا کهشیم المحتظر. (قرآن 31/54).
-
حاصب
لغتنامه دهخدا
حاصب . [ ص ِ ] (ع ص ، اِ) نعت فاعلی از حصب . || باد سخت که سنگ ریزه و خاک بردارد. باد سنگ باران . باد که سنگ آرد. بادی که سنگ ریزه پاشد : ا فأمنتم ان یخسف بکم جانب البر او یرسل علیکم حاصبا ثم لاتجدوا لکم وکیلا. (قرآن 68/17) فکلا اخذنا بذنبه فمنهم من...
-
تتری
لغتنامه دهخدا
تتری . [ ت َ را ] (ع ص ، ق ) پیاپی . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). متواتر و متفرق و پریشان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و مذکور است در «وت ر». (منتهی الارب ). اصل آن «وتری » و معنی آن آمدن یکی پس دیگری است . (المنجد). یک یک پس یکدیگر. در اصل وتری بود...
-
مُحْتَظِرِ
فرهنگ واژگان قرآن
روي هم ريخته - روي هم انباشته (کلمه محتظر به معناي صاحب حظيره است ، يعني چهار ديواري که براي دامداري ساخته ميشود و به زبان فارسي آن را قلعه و يا بهاربند گويند و هشيم محتظر درختهاي خشکيده و مانند آن است ، که صاحب حظيره آن را براي مصرف کردن در قلعه خود...
-
مُّسْتَمِرٍّ
فرهنگ واژگان قرآن
مستمر - بي وقفه -پی در پی (معناي فرستادن باد در روزي نحس مستمر" إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍّ " اين است که خداي تعالي آن باد را در روزي فرستاد که نسبت به ايشان نحس و شوم بود ، و نحوستش مستمر بود ، چون د...