کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أُخْتٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
اخت
واژگان مترادف و متضاد
۱. آشنا، آمخته، مالوف، مانوس، معتاد ۲. خواهر ۳. شبیه، قرین، مانند، مثل ۴. هماهنگ
-
اخت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی (= خواهر)] [قدیمی] 'oxt ۱. همدم؛ مٲنوس.۲. [قدیمی] قرین؛ مانند.〈 اخت شدن (آمدن): (مصدر لازم) مٲنوس شدن.
-
اخت
فرهنگ فارسی معین
(اُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - خواهر، همشیره . 2 - مانند، مثل ، قرین . ج . اَخوات .
-
اخت
لغتنامه دهخدا
اخت . [ اُ ] (ع اِ) خواهر. همشیره . || مانند. مثل . قرین : دال اخت الذال . ج ، اخوات . (مهذب الاسماء). || اخت شدن با کسی ؛ در تداول عوام ، با او آرام گرفتن . با او مأنوس شدن . || اخت آمدن با چیزی ؛ متناسب شدن با آن .
-
جستوجو در متن
-
ahet
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اخت
-
خواهر
دیکشنری فارسی به عربی
اخت
-
همشیره
دیکشنری فارسی به عربی
اخت
-
دخترتارک دنیا
دیکشنری فارسی به عربی
اخت
-
خواهری کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اخت
-
اختی
لغتنامه دهخدا
اختی . [ اُ ] (ص نسبی ) منسوب به اخت . خواهری . و در نسبت به اخت ، اخوی نیز گویند.
-
انیس
فرهنگ واژههای سره
اخت، همدم
-
ناخواهری
دیکشنری فارسی به عربی
اخت من الاب
-
خواهراندر
دیکشنری فارسی به عربی
اخت من الاب
-
اخوات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ اُخت] [قدیمی] 'axavāt ۱. = اخت۲. خواهران.