کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَهْوَنُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
عهون
لغتنامه دهخدا
عهون . [ ع َ ] (ع اِ)نبات و گیاهی است نیکو و طیب . (از اقرب الموارد).
-
عهون
لغتنامه دهخدا
عهون . [ ع ُ ] (ع اِ) ج ِ عِهن . رجوع به عهن شود.
-
اهون
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'ahvan ۱. سستتر.۲. آسانتر.۳. پستتر؛ خوارتر.
-
آهون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'āhun ۱. رخنه.۲. مجرایی که در زیرِ زمین باشد؛ راه زیرزمینی؛ نقب؛ سمجه: ◻︎ به آهون زدن در زمان شتاب / سبکتر ز ماهی روند اندر آب (اسدی: ۳۴۶).
-
آهون
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) رخنه ، نقب .
-
اهون
فرهنگ فارسی معین
(اَ وَ) [ ع . ] (ص تف .) 1 - آسان تر. 2 - سست تر. 3 - پست تر، خوارتر.
-
آهون
لغتنامه دهخدا
آهون . (اِ) رخنه و راه و مجرائی که زیر زمین کنند. نقب . سُمج . سُمجه : حور بهشتی گرش به بیند بی شک حفره زند تا زمین بیارد آهون . دقیقی .به آهون زدن در زمین با شتاب سبکتر روندی ز ماهی در آب . اسدی .بن باره سرتاسر آهون زدندنگون باره بر روی هامون زدند. ...
-
اهون
لغتنامه دهخدا
اهون . [ اَ ] (اِ) رجوع به آهون شود.
-
اهون
لغتنامه دهخدا
اهون . [ اَهَْ وَ ] (ع ص ) آسان و نرم . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). آسان . هین . (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ). || (اِ) روز دوشنبه . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). در جاهلیت روز دوشنبه را گفتند. (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی )....
-
آهون
واژهنامه آزاد
تونل
-
جستوجو در متن
-
آهوربر
لغتنامه دهخدا
آهوربر. [ ب ُ ] (نف مرکب ) در بعض فرهنگها به معنی نقاب آمده ، وآن مصحف آهون بر است . رجوع به آهون و آهون بُر شود.
-
آهن
فرهنگ فارسی معین
(هُ) ( اِ.) آهون ، نقب .
-
آهن
لغتنامه دهخدا
آهن . [ هَُ ] (اِ) آهون . نقب .
-
آهن بر
لغتنامه دهخدا
آهن بر. [ هَُ ب ُ ] (نف مرکب ) آهُن بُره . نقاب . نقب زن . آهون بُر.