کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَقْبَلَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
أَقْبَلَ
فرهنگ واژگان قرآن
نزديک آمد
-
واژههای مشابه
-
اقبل
لغتنامه دهخدا
اقبل . [ اَ ب َ ] (ع ص ) کج چشم چنانکه گویی به سوی بینی خود مینگرد. کج چشم چندانکه گویی به بینی خود نگاه میکند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ذوالقَبَل . آنکه چشمش در پیش گردد. (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (مهذب الاسماء). ج ،...
-
اقبل
دیکشنری عربی به فارسی
دست يافتن , رسيدن , راه يافتن , ناءل شدن , نزديک شدن , موافقت کردن , رضايت دادن , تن دردادن , قبول شدن , پذيرفتن , پسنديدن , قبول کردن , در دفتر دانشگاه يا دانشکده نام نويسي کردن , نام نويسي کردن , در دانشکده يادانشگاه پذيرفته شدن
-
أَقْبِلْ
فرهنگ واژگان قرآن
جلو بيا
-
واژههای همآوا
-
اقبل
لغتنامه دهخدا
اقبل . [ اَ ب َ ] (ع ص ) کج چشم چنانکه گویی به سوی بینی خود مینگرد. کج چشم چندانکه گویی به بینی خود نگاه میکند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ذوالقَبَل . آنکه چشمش در پیش گردد. (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (مهذب الاسماء). ج ،...
-
أَقْبِلْ
فرهنگ واژگان قرآن
جلو بيا
-
جستوجو در متن
-
راه یافتن
دیکشنری فارسی به عربی
اقبل
-
تن دردادن
دیکشنری فارسی به عربی
اقبل
-
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اقبل
-
نام نویسی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اقبل
-
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
دیکشنری فارسی به عربی
اقبل
-
قبول شدن
دیکشنری فارسی به عربی
اقبل , ترخيص