کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَقِمِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
أَقِمِ
فرهنگ واژگان قرآن
برپادار(در اصل ميم ساکن بوده که چون در کنار ساکن يا تشديد کلمه بعد قرار گرفته به آن کسره داده اند)
-
واژههای مشابه
-
أَقِمْ
فرهنگ واژگان قرآن
برپادار- نگه دار
-
واژههای همآوا
-
عقم
لغتنامه دهخدا
عقم . [ ع َ ] (ع اِ) گلیم سرخ ، یا هر جامه ٔ سرخ . و نوعی از رنگ و نگار. (منتهی الارب ). نوعی از نگار، و گویندگلیم سرخ است و گویند هر لباس سرخ رنگ . (از اقرب الموارد). عِقم . و رجوع به عِقم شود. || حاجزمیان دو چیز. (منتهی الارب ). اصل معنای عقم ، سد ...
-
عقم
لغتنامه دهخدا
عقم . [ ع َ ] (ع مص ) خشک گردیدن پیوندها. (از منتهی الارب ). خشک شدن مفاصل .و فعل آن مجهول بکار رود. (از اقرب الموارد). حدیث تعقم اصلاب المشرکین ، به همین معنی است . || (اِمص ) نازاینده شدن زن و قبول نکردن رحمش آب مرد را. (از منتهی الارب ). نازاینده ...
-
عقم
لغتنامه دهخدا
عقم . [ ع َ ق َ] (ع مص ) خاموش گردیدن . (منتهی الارب ). عَقم . (اقرب الموارد). و رجوع به عَقم شود. || نازاینده شدن زن و قبول نکردن رحمش آب مرد را. (از منتهی الارب ). عَقم . عُقم . و رجوع به عَقم شود. سترون شدن زن .
-
عقم
لغتنامه دهخدا
عقم . [ ع ِ ] (ع اِ) نوعی از رنگ و نگار. (منتهی الارب ). عَقم . و رجوع به عَقم شود.
-
عقم
لغتنامه دهخدا
عقم . [ ع ُ ق ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عَقیم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به عقیم شود.
-
عقم
لغتنامه دهخدا
عقم .[ ع ُ ] (ع اِمص ) نازایندگی ، و شکستگی است در زهدان که به سبب آن آبستن نشود. (منتهی الارب ). سترونی . عَقم . و رجوع به عَقم شود. || (ص ، اِ) ج ِ عَقیم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به عقیم شود.
-
عقم
لغتنامه دهخدا
عقم .[ ع ُ ] (ع مص ) نازاینده شدن زن و قبول نکردن آب مردرا. (از منتهی الارب ). عقیم بودن رحم . (از اقرب الموارد). سترون شدن . عَقم . عَقَم . و رجوع به عَقم شود.
-
عقم
فرهنگ فارسی معین
(عَ) [ ع . ] (اِمص .) نازایی ، سترونی .
-
اغم
لغتنامه دهخدا
اغم . [ اَ غ َم م ] (ع ص ) تنگ پیشانی و گردن از فرورفتگی موی . مؤنث : غَمّاء. (آنندراج ). اغم الوجه و القفا؛ تنگ پیشانی و گردن از فرورفتگی موی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آنکه موی بسیار دارد بر پیشانی و قفا. (المصادر زوزنی ) (مهذب الاسماء نسخه ...
-
أَقِمْ
فرهنگ واژگان قرآن
برپادار- نگه دار