کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَغْلَالَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
أَغْلَالَ
فرهنگ واژگان قرآن
غل ها(غل:قيد و طوقي است که با آن دست و پاي مجرم را به گردنش ميبندند.کلمه اغلال جمع غُل است ، و آن عبارت است از طوقي که به گردن اشخاص مياندازند ، تا خواري و ذلت او را بنمايانند . و کلمه غل در اصل به معناي داخل شدن است)
-
واژههای مشابه
-
اغلال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ غُلّ] [قدیمی] 'aqlāl = غُل
-
اغلال
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - خیانت کردن . 2 - کینه ورزیدن .
-
اغلال
لغتنامه دهخدا
اغلال . [ اَ ] (ع اِ) طوقهای آهنی . ج ِ غُل ّ. و آبهای روان . (غیاث اللغات ). ج ِ غل . طوقهای آهنی . (آنندراج ). ج ِ غل ، یعنی تشنگی یا سختی و سوزش تشنگی و سوزش شکم و گردن بند و هر چیز که گرد گیرد چیزی را. (منتهی الارب ). ج ِ غل یعنی طوق آهنی یا آنچه...
-
اغلال
لغتنامه دهخدا
اغلال . [ اِ] (ع مص ) کشیدن پوست را با اندک گوشت و پیه : اغل فی الجلد اغلالا. (منتهی الارب ) (آنندراج ). پوست کندن از شتر به اندک گوشت و پیه . یقال : «اغل الجزار فی الجلد».(ناظم الاطباء). پاره ای از گوشت و پیه را از پوست کندن و اندکی از آن را بپوست چ...
-
واژههای همآوا
-
اغلال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ غُلّ] [قدیمی] 'aqlāl = غُل
-
اقلال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'eqlāl بیچیز شدن؛ درویش و مستمند شدن؛ درویشی؛ تهیدستی.
-
اغلال
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - خیانت کردن . 2 - کینه ورزیدن .
-
اقلال
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م .) 1 - کاستن . 2 - (مص ل .) بی چیز شدن .
-
اغلال
لغتنامه دهخدا
اغلال . [ اَ ] (ع اِ) طوقهای آهنی . ج ِ غُل ّ. و آبهای روان . (غیاث اللغات ). ج ِ غل . طوقهای آهنی . (آنندراج ). ج ِ غل ، یعنی تشنگی یا سختی و سوزش تشنگی و سوزش شکم و گردن بند و هر چیز که گرد گیرد چیزی را. (منتهی الارب ). ج ِ غل یعنی طوق آهنی یا آنچه...
-
اغلال
لغتنامه دهخدا
اغلال . [ اِ] (ع مص ) کشیدن پوست را با اندک گوشت و پیه : اغل فی الجلد اغلالا. (منتهی الارب ) (آنندراج ). پوست کندن از شتر به اندک گوشت و پیه . یقال : «اغل الجزار فی الجلد».(ناظم الاطباء). پاره ای از گوشت و پیه را از پوست کندن و اندکی از آن را بپوست چ...
-
اقلال
لغتنامه دهخدا
اقلال . [ اِ] (ع مص ) کم کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اندک کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || اندک یافتن چیزی را. || اندک آوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بلند کردن و برداشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن ). || برداشتن...