کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَطَاعَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
أَطَاعَ
فرهنگ واژگان قرآن
اطاعت کرد
-
واژههای همآوا
-
عطاء
لغتنامه دهخدا
عطاء. [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی رباح ، مکنی به ابومحمد. فقیه قرن اول هجری . رجوع به عطاء (ابن سلم بن ...) و ابن ابی رباح شود.
-
عطاء
لغتنامه دهخدا
عطاء. [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی مروان اسلمی ، تابعی است . رجوع به ابومصعب (عطاء...) شود.
-
عطاء
لغتنامه دهخدا
عطاء. [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی مسلم بلخی ، مکنی به ابوعثمان یا ابوایوب . از محدثان برگزیده ٔ بلخ بود و به سال 135 هَ . ق . درگذشت . (از صفة الصفوة ج 4 ص 125).
-
عطاء
لغتنامه دهخدا
عطاء. [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی میمونة. تابعی است . رجوع به ابومعاذ (عطاء...) شود.
-
عطاء
لغتنامه دهخدا
عطاء. [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمد مدینی . شاعری قلیل الشعر است . (از الفهرست ابن الندیم ).
-
عطاء
لغتنامه دهخدا
عطاء. [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسلم بن صفوان ، مشهور به ابن ابی رباح . وی از فقیهان بزرگ قرن اول هجری بشمار میرفت و از سیاه پوستان بود. به سال 27 هَ . ق . در جند (در یمن ) متولد شد و در مکه پرورش یافت و مفتی و محدث مردم این شهر گشت و به سال 114 هَ . ق . در...
-
عطاء
لغتنامه دهخدا
عطاء. [ ع َ ] (اِخ ) ابن سائب علوی کوفی . تابعی است . (منتهی الارب ). و رجوع به ابوزید (عطاء...) شود.
-
عطاء
لغتنامه دهخدا
عطاء. [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ. شیخ امام مالک بن انس بوده است . (از منتهی الارب ).
-
عطاء
لغتنامه دهخدا
عطاء. [ ع َ ] (اِخ ) ابن مسلم الخفاف . محدث . رجوع به ابومخلد (عطاء...) شود.
-
عطاء
لغتنامه دهخدا
عطاء. [ ع َ ] (اِخ ) ابن یسار. تابعی است . (منتهی الارب ). و رجوع به ابومحمد (عطاء...) شود.
-
عطاء
لغتنامه دهخدا
عطاء. [ ع َ ] (اِخ ) ابن یعقوب غزنوی . نویسنده و شاعر به دو زبان عربی و فارسی بود. وی از اهالی غزنه بود و در لاهور هند مدت 8 سال به اسیری سرکرد. هنگامی که سلطان ابراهیم بن مسعود آنجا را فتح کرد او نیز آزاد گشت و به سال 491 هَ . ق . درگذشت . او را دیو...
-
عطاء
لغتنامه دهخدا
عطاء. [ ع َ ] (اِخ ) ابن دینار هذلی . از موالی بنی هذیل . وی مصری بود و حدیث می گفت و کتابی در تفسیر دارد که آن را از سعیدبن جبیر روایت کرده است . عطاء به سال 126 هَ . ق . در مصر درگذشت . (از الاعلام زرکلی به نقل از تهذیب التهذیب ).
-
عطاء
لغتنامه دهخدا
عطاء. [ ع َ ] (اِخ ) جدی است جاهلی و فرزندان او بطنی از بنی مهدی از جذام از قحطانیه را تشکیل می دهند. و مساکن آنان در بلقاء دیار شام بوده است . (از الاعلام زرکلی به نقل از نهایة الارب ).