کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَصْوَاتُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
أَصْوَاتُ
فرهنگ واژگان قرآن
صوتها
-
واژههای مشابه
-
اصوات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'asvāt ۱. [جمعِ صَوت] = صوت۲. (ادبی) در دستور زبان، کلماتی که هنگام تحسین، تعجب، شادی، یا درد و افسوس گفته میشود، مانندِ آه، بهبه، آخ؛ شبه جمله.
-
اصوات
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (اِ.) جِ صوت ؛ صداها.
-
اصوات
لغتنامه دهخدا
اصوات . [ اَص ْ ](ع اِ) ج ِ صوت . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 65) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). آوازها. (منتهی الارب ) (آنندراج ). بانگها. فریادها. صوتها و صداها. (ناظم الاطباء).و رجوع به صوت شود. || آوازه ها. نیکنامیها. شهرتها. (از اقرب الموارد). و رجوع...
-
اصوات
دیکشنری فارسی به عربی
اقحام
-
اصوات افلاک
لغتنامه دهخدا
اصوات افلاک . [ اَص ْ ت ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شیخ اشراق معتقد است که افلاک را اصواتی است بجز اصواتی که مبتنی بر دلایل علمی ظاهریست و گوید همچنانکه رنگهای ستارگان مشروط به شرایط رنگهای موجود در نزدما نیست ، اصوات افلاک نیز چنین است و روا نیس...
-
اصوات طرب
لغتنامه دهخدا
اصوات طرب . [ اَص ْ ت ِ طَ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آواز مغنیان و نغمه ٔ ساز مطربان است . (انجمن آرای ناصری ).
-
مربوط به ترکیب اصوات
دیکشنری فارسی به عربی
صوتي
-
اختلا ط اصوات و اهنگ های ناموزون
دیکشنری فارسی به عربی
تنافر
-
واژههای همآوا
-
اسواط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ سَوْط] [قدیمی] 'asvāt = سوط
-
اصوات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'asvāt ۱. [جمعِ صَوت] = صوت۲. (ادبی) در دستور زبان، کلماتی که هنگام تحسین، تعجب، شادی، یا درد و افسوس گفته میشود، مانندِ آه، بهبه، آخ؛ شبه جمله.
-
اصوات
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (اِ.) جِ صوت ؛ صداها.
-
اصوات
لغتنامه دهخدا
اصوات . [ اَص ْ ](ع اِ) ج ِ صوت . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 65) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). آوازها. (منتهی الارب ) (آنندراج ). بانگها. فریادها. صوتها و صداها. (ناظم الاطباء).و رجوع به صوت شود. || آوازه ها. نیکنامیها. شهرتها. (از اقرب الموارد). و رجوع...