کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَرْضَعْنَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
أَرْضَعْنَ
فرهنگ واژگان قرآن
شير دادند
-
واژههای همآوا
-
عرضان
لغتنامه دهخدا
عرضان . [ ع ِ ] (اِخ ) دو وادی است در یمامة یکی عرض شَمام است و دیگری عرض حَجر. رجوع به معجم البلدان شود.
-
عرضان
لغتنامه دهخدا
عرضان . [ ع ِ / ع ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عَریض . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به عریض شود.
-
ارزان
واژگان مترادف و متضاد
رخیص، کمارزش، کمبها، کمقیمت، مفت، مناسب، نازل ≠ گران
-
ارزان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مقابلِ گران] 'arzān ۱. ویژگی آنچه قیمتش از نرخ روز کمتر باشد؛ کمبها: ◻︎ نرخ متاعی که فراوان بُوَد / گر به مثل جان بُوَد ارزان بُوَد (جامی۳: ۵۰۰).۲. [قدیمی، مجاز] بیارزش؛ بیمقدار.
-
ارزان
فرهنگ فارسی معین
( اَ )(ص .) 1 - کم بها. 2 - سزاوار، شایسته . 3 - پست ، بی مایه .
-
ار زان
لغتنامه دهخدا
ار زان . [ اَ ] (حرف ربط + حرف اضافه + صفت / ضمیر) مخفف ِ ((اگر از آن )). (مؤید الفضلاء).
-
ارزان
لغتنامه دهخدا
ارزان . [ اَ ] (اِخ ) (دشت ...) موضعی بین جزجیرکان و کازرون فارس . رجوع به فارسنامه ٔ ابن البلخی چ کمبریج ص 163 شود. ظاهراً مراد دشت ارژن است .
-
ارزان
لغتنامه دهخدا
ارزان . [ اَ ] (نف / ص ) آنچه ارزنده باشد ببهای وقت . (رشیدی ). چیزی که به قیمتش می ارزد. ارزش دار. که ارزد. || کم بها. رخیص . مقابل گران . (مؤید الفضلاء). مقابل ِ غالی و ثمین : گر ارزان بدی مرغ ، با این سوارنبودی مرا تیره شب کارزار. فردوسی .گرچه ار...
-
ارزان
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: arzun طاری: arzun طامه ای: arzun طرقی: arzun کشه ای: arzun نطنزی: arzun