کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَخْيَارِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
أَخْيَارِ
فرهنگ واژگان قرآن
برگزيدگان
-
واژههای مشابه
-
اخیار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ خَیِّر] 'axyār = خَیِّر
-
اخیار
فرهنگ فارسی معین
(اَ) [ ع . ] (ص .) جِ خیر؛ نیکان ، برگزیدگان .
-
اخیار
لغتنامه دهخدا
اخیار. [ اَخ ْ ] (ع ص ، اِ) ج ِ خیر. (زمخشری ). نیکان .(دهار). برگزیدگان . نیکوتران : هرآینه صحبت اشرار موجب بدگمانی باشد در حق اخیار. (کلیله و دمنه ). || اسبان . || مردان بسیارخیر. || ج ِ خیّر. مردان بسیارخیر و نیکوکارو دین دار. (منتهی الارب ). || ا...
-
جستوجو در متن
-
ابدال
واژگان مترادف و متضاد
ابرار، اخیار، اوتاد، اولیاءالله، صلحا
-
هفت مردان
فرهنگ فارسی معین
( ~. مَ) (اِمر.) مردان خدا که شامل هفت دسته اند: اقطاب ، ابدال ، اخیار، اوتاد، غوث ، نقباء، نجباء.
-
لقیم
لغتنامه دهخدا
لقیم . [ ل ُ ق َ ] (اِخ ) ابن نزال .از اخیار عادیان . رجوع به حبیب السیر ج 1 ص 14 شود.
-
اخایر
لغتنامه دهخدا
اخایر. [ اَ ی ِ ] (ع ص ، اِ)ج ِ اخیار. جج ِ خیر. برگزیدگان . پسندیدگان . نیکان .
-
اشبونی
لغتنامه دهخدا
اشبونی . [ اِ ] (اِخ ) هارون بن موسی . وی از شیوخ اطباء و از اخیار آنان و مؤتمن ومشهور به اعمال جراحی بود و ناصر و مستنصر (خلیفه ) را در صناعت طب خدمت کرد. (عیون الانباء ج 2 ص 46).
-
خرائطی
لغتنامه دهخدا
خرائطی . [ خ َ ءِی ی / ی ] (اِخ ) نام یکی از اخراج کنندگان اخیار بوده است و او را کتابی است بنام «هواتف » و همچنین «مکارم الاخلاق ». رجوع به تاریخ الخلفاء ص 132 و کشف الظنون شود.
-
حیدرة
لغتنامه دهخدا
حیدرة. [ ح َ دَ رَ ](اِخ ) ابوالحسن فقیه داودی . از اخیار علماء و دانشمندان و با ابن الندیم معاصر و دوست بوده است . رجوع به فهرست ابن الندیم چ مطبعه ٔ رحمانیه ٔ مصر ص 307 شود.
-
نظایر
لغتنامه دهخدا
نظایر. [ ن َ ی ِ ] (ع اِ) ج ِ نظیرة، به معنی مثل و مانند و نظیر : هرگاه که دو دوست به مداخلت شریری مبتلا گردند هر آینه میان ایشان جدائی افتد و از نظایر و اخوات آن حکایت شیر است و گاو. (کلیله و دمنه ). رجوع به نظائر شود. || افاضل . اماثل . اخیار. (یاد...
-
یوسفی
لغتنامه دهخدا
یوسفی . [ س ُ ] (اِخ ) ابن محمد. طبیب هروی است . در ایام بابر و همایون شاه می زیست و صاحب تألیفات ذیل است : 1 - فواید اخیار که در سال 913 هَ . ق . تألیف شده . 2 - قصیده فی حفظ الصحه که در سال 937 آن را به بابر تقدیم داشته . 3 - ریاض الادویه که در س...