کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَخَذَ بالْحُسْبانِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اخذ
لغتنامه دهخدا
اخذ. [ اُ خ ُ] (ع اِ) آشوب چشم . (منتهی الارب ). بهم خوردگی چشم .
-
اخذ
دیکشنری عربی به فارسی
زمان گذشته فعلعکات
-
اخذ
دیکشنری فارسی به عربی
صيد , فحم
-
أخذ
واژهنامه آزاد
گرفتن.
-
نجوم اخذ
لغتنامه دهخدا
نجوم اخذ. [ ن ُ م ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به نجوم الاخذ و اخذ شود.
-
اخذ کردن
لغتنامه دهخدا
اخذ کردن .[ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اخذ. گرفتن . ستدن . فاگرفتن .قبض کردن . || یافتن . دریافتن . درک کردن . فراگرفتن . || اخذ کردن از؛ برداشت کردن .
-
إخَذَ بالنّصيحَة
دیکشنری عربی به فارسی
پند گرفت , اندرز گرفت , نصيحت را گوش کرد , حرف را قبول کرد , درس گرفت (پند شنيد)
-
أخَذَ حِذْرَه
دیکشنری عربی به فارسی
احتياط کرد , مواظبت کرد , هشيار شد , مراقبت کرد , دست به عصا راه رفت , محتاطانه حرکت (عمل) کرد
-
أخَذَ علي
دیکشنری عربی به فارسی
را سرزنش کرد , را ملامت کرد , را نکوهش کرد
-
أخَذَ عَيناتٍ
دیکشنری عربی به فارسی
نمونه برداري کرد , نمونه گيري کرد , الگو گرفت (قرار داد)
-
أخذ الثقة
دیکشنری عربی به فارسی
رأي اعتماد گرفت (ازپارلمان)
-
أخَذَ بـ
دیکشنری عربی به فارسی
را گرفت , را به چنگ انداخت , دست يازيد به , دست به … زد , را پذيرفت , را قبول کرد
-
أخَذَ بالثَّأرِ
دیکشنری عربی به فارسی
انتقام گرفت
-
أخَذَ بالحسني
دیکشنری عربی به فارسی
مهرباني کرد , ملاطفت کرد , خوشرويي کرد , نرمي کرد برخورد نيکو کرد
-
أخَذَ بخاطِره
دیکشنری عربی به فارسی
همدردي کرد با او , تسليت گفت به او , تسلّي داد او را