کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَحْيَا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
أَحْيَا
فرهنگ واژگان قرآن
زنده کرد
-
واژههای مشابه
-
احیا
فرهنگ نامها
(تلفظ: ahyā) (عربی) زندگان ، زندگی ، زندگی از نو ؛ خاندانها ، قبیلهها .
-
احیا
واژگان مترادف و متضاد
۱. زندهسازی ۲. تهجد، شبزندهداری، مساهرت
-
احیا
فرهنگ واژههای سره
کاهش
-
احیا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: احیاء، جمعِ حَیّ] [قدیمی] 'ahyā = حی
-
احیا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: احیاء] 'ehyā ۱. رونق دادن.۲. شبزندهداری کردن؛ شب را به عبادت گذراندن.۳. (اسم) در تشیع، هریک از شبهای نوزدهم، بیستویکم، و بیستوسوم ماه رمضان که در آن شبزندهداری و عبادت میکنند؛ شب قدر.۴. (شیمی) ترکیب شدن جسم با هیدروژن.۵....
-
احیا
لغتنامه دهخدا
احیا. [ اَح ْ ] (ع ن تف ) بشرم تر.- امثال : احیا من بکر . احیا من فتاة . احیا من مخدرة . احیا من هدی .اخیلیة درباره ٔ توبة ابن الحمیر گوید:فتی کان احیا من فتاة حییةو اجراء من لیث بخفان خادر. (مجمعالأمثال میدانی ). || نعت تفضیلی از حیوة. دراززندگی ...
-
احیا
دیکشنری فارسی به عربی
احياء , سحر
-
reclaiming agent
عامل احیا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] مادهای که برای افزایش سرعت احیای لاستیک در حین فرایند به آن اضافه میشود
-
reclaimed rubber, reclaim
لاستیک احیاشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار- تایر] لاستیک ولکانیدهای که با روشهای مکانیکی یا شیمیایی نرمشده و بخشی از آن واولکانیده (devulcanised) شده است متـ . بازلاستیک
-
جستوجو در متن
-
reclamations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
احیای، احیا، استرداد، احیا اراضی، اباد سازی
-
resuscitated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
احیا شد، زنده کردن، احیا کردن، بهوش اوردن
-
resuscitates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
احیا می شود، زنده کردن، احیا کردن، بهوش اوردن