کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَجْرِيَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ارتباط برقرار کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أجري اتّصالاً ، أجري اتصالاً
-
openwork
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آجری
-
agricolous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آجری
-
crebrous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آجری
-
ابواسحاق
لغتنامه دهخدا
ابواسحاق . [ اَ اِ ] (اِخ )کنیت آجرّی صغیر است . رجوع به ابراهیم آجرّی شود.
-
brickwall
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیوار آجری
-
brick cheese
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پنیر آجری
-
تماس گرفت (برقرارکرد)
دیکشنری فارسی به عربی
أجري اتّصالاً
-
تماس برقرار کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أجري اتصالاً
-
بیمه کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أجرَي تَأْميناً
-
کله گوش
لهجه و گویش تهرانی
آجری که یک گوشه ندارد
-
revetment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آجری، پوشش، سنگ چینی
-
rubiginous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روبیک، برنگ قرمز اجری
-
brickwork
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آجری، کوره پزخانه، اجرکاری
-
گفتگو کرد با
دیکشنری فارسی به عربی
أجري حِواراً مَعَ