کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَثْقَالَهُمْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
أَثْقَالَهُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
بارهاي سنگينشان
-
جستوجو در متن
-
وَازِرَةٌ
فرهنگ واژگان قرآن
كسي كه سنگيني و باري بر دوش دارد - گناهكار ("وَزَر" به پناهگاهي در كوه مي گويند و به مناسبت سنگيني كوه به ثقل و بار "وزْر" مي گويند و به همين جهت گناهان را هم وزر خواندهاند همچنانکه ثقل هم ميخوانند ، و در قرآن از گناهان ، هم به وزر تعبير شده و فرمو...
-
وِزْرَ
فرهنگ واژگان قرآن
سنگيني و بار - گناه ("وَزَر" به پناهگاهي در كوه مي گويند و به مناسبت سنگيني كوه به ثقل و بار "وزْر" مي گويند و به همين جهت گناهان را هم وزر خواندهاند همچنانکه ثقل هم ميخوانند ، و در قرآن از گناهان ، هم به وزر تعبير شده و فرموده : ليحملوا اوزارهم کا...
-
أَوْزَارِ
فرهنگ واژگان قرآن
بارهاي سنگين - گناهان("وَزَر" به پناهگاهي در كوه مي گويند و به مناسبت سنگيني كوه به ثقل و بار "وزْر" مي گويند و به همين جهت گناهان را هم وزر خواندهاند همچنانکه ثقل هم ميخوانند ، و در قرآن از گناهان ، هم به وزر تعبير شده و فرموده : ليحملوا اوزارهم ک...
-
أَوْزَارَهَا
فرهنگ واژگان قرآن
بارهايش سنگينش("وَزَر" به پناهگاهي در كوه مي گويند و به مناسبت سنگيني كوه به ثقل و بار "وزْر" مي گويند و به همين جهت گناهان را هم وزر خواندهاند همچنانکه ثقل هم ميخوانند ، و در قرآن از گناهان ، هم به وزر تعبير شده و فرموده : ليحملوا اوزارهم کاملة و ...
-
أَوْزَارَهُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
بارهاي سنگينشان - گناهانشان ("وَزَر" به پناهگاهي در كوه مي گويند و به مناسبت سنگيني كوه به ثقل و بار "وزْر" مي گويند و به همين جهت گناهان را هم وزر خواندهاند همچنانکه ثقل هم ميخوانند ، و در قرآن از گناهان ، هم به وزر تعبير شده و فرموده : ليحملوا او...
-
وِزْرَکَ
فرهنگ واژگان قرآن
بار سنگینت ( وضع وزر در عبارت "وَوَضَعْنَا عَنکَ وِزْرَکَ "به معناي از بين بردن سنگینی باری است، که رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلّم احساسش ميکرد."وَزَر" به پناهگاهي در كوه مي گويند و به مناسبت سنگيني كوه به ثقل و بار "وزْر" مي گويند و به همين جهت گنا...
-
تلحلح
لغتنامه دهخدا
تلحلح . [ ت َ ل َ ل ُ ] (ع مص ) پای برجای ماندن و نگذاشتن جای خود را. یقال : اقاموا علی اثقالهم وتلحلحوا؛ ای لم یبرحوا مکانهم . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دور شدن قوم . از اضداد است . (از اقرب الموارد).
-
لاشه
لغتنامه دهخدا
لاشه . [ ش َ / ش ِ ] (اِ) تن . تن مُرده . جیفه . مردار. جسد. لاش . لش . تنه ٔ گوسفند و گاو و امثال آن پس از سقط شدن یا ذبح . مرده ٔ جمیع حیوانات . (برهان ). کالبد انسانی پس از مرگ . (انجمن آرا). جسم بیروح حیوان . جسد روح بشده ٔ جانور از آدمی و جز آن ...