کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَبْلُغُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
أَبْلُغُ
فرهنگ واژگان قرآن
دست يابم
-
واژههای مشابه
-
ابلغ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'ablaq بلیغتر؛ رساتر.
-
ابلغ
فرهنگ فارسی معین
(اَ لَ) [ ع . ] (ص تف .) بلیغ تر، رساتر.
-
ابلغ
لغتنامه دهخدا
ابلغ. [ اَ ل َ ] (ع ن تف ) بلیغتر. رساتر: ابلغ از قس بن ساعده ٔ ایادی . کنایه ابلغ از تصریح است .
-
أبلَغَ المسوولينَ
دیکشنری عربی به فارسی
به مسوولين ابلاغ داد , به مسوولين اطلاع داد , به (اطلاع) مسوولين رساند
-
واژههای همآوا
-
ابلق
واژگان مترادف و متضاد
۱. دورنگ، دومایه، سفیدوسیاه ۲. روزگار، زمانه ۳. خلنگ
-
ابلق
فرهنگ واژههای سره
ابلک، سیاه سفید، دورنگ
-
ابلغ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'ablaq بلیغتر؛ رساتر.
-
ابلق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [معرب، مٲخوذ از فارسی: آبله] ‹ابلک› 'ablaq ۱. ویژگی هرچیز دورنگ، بهویژه سیاه و سفید.۲. (اسم) [قدیمی] پرهای سیاه و سفیدی که سپاهیان و رزمجویان به کلاه خود میزدند.۳. (اسم) مطلق اسب.〈 ابلق ایام: [قدیمی، مجاز] دنیا و روزگار و زمانه ب...
-
ابلغ
فرهنگ فارسی معین
(اَ لَ) [ ع . ] (ص تف .) بلیغ تر، رساتر.
-
ابلق
فرهنگ فارسی معین
(اَ لَ) [ ع . ] (ص .) 1 - دو رنگ . 2 - پیس ، پیسه ، سیاه و سفید. 3 - مجازاً روزگار، زمانه . ابلک هم گویند.
-
ابلغ
لغتنامه دهخدا
ابلغ. [ اَ ل َ ] (ع ن تف ) بلیغتر. رساتر: ابلغ از قس بن ساعده ٔ ایادی . کنایه ابلغ از تصریح است .
-
ابلق
لغتنامه دهخدا
ابلق . [ اَ ل َ ] (اِخ ) نام قلعه ٔ سموأل بن عادیای یهودی و آنرا ابلق فرد نیز خوانند. و مشرف باشد بر تیما، میان حجاز و شام و آثار ابنیه ای از خشت خام بدان جا برجایست و از آنرو آن قلعه را ابلق خوانند که از دور بسیاهی و سپیدی زند.