کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَبْحُر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
أَبْحُر
فرهنگ واژگان قرآن
درياها
-
واژههای مشابه
-
ابحر
فرهنگ واژههای سره
دریاها، رودها
-
ابحر
فرهنگ فارسی معین
(اَ حُ) [ ع . ] (اِ.) جِ بحر؛ دریاها.
-
ابحر
لغتنامه دهخدا
ابحر. [ اَ ح ُ ] (ع اِ) ج ِ بحر. دریاها. نهرهای بزرگ . آبهای شور.
-
ابحر
دیکشنری عربی به فارسی
کشتيراني کردن , هدايت کردن (هواپيماو غيره) , طبيعت , ذات , گوهر , ماهيت , خوي , افرينش , گونه , نوع , خاصيت
-
واژههای همآوا
-
عبهر
واژگان مترادف و متضاد
۱. نرجس، نرگس ۲. ظریف، لطیف ۳. سپیدتن
-
ابحر
فرهنگ واژههای سره
دریاها، رودها
-
عبهر
لغتنامه دهخدا
عبهر. [ ع َ هََ ] (ع ص ) پر گوشت و بزرگ از مردم . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || اسب آکنده گوشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || دراز و نازک و خوش تن از هر چیزی . (منتهی الارب ). || (اِ) نرگس . || یاسمین . || بستان افروز. (اقرب الموا...
-
ابحر
فرهنگ فارسی معین
(اَ حُ) [ ع . ] (اِ.) جِ بحر؛ دریاها.
-
ابهر
فرهنگ فارسی معین
(اَ هَ) [ ع . ] (اِ.) رگی است در پشت ، رگ پشت که به دل پیوسته است ، رگ جان ، آورتی ، ام الشرایین .
-
عبهر
فرهنگ فارسی معین
(عَ هَ) [ ع . ] (اِ.) نرگس .
-
ابحر
لغتنامه دهخدا
ابحر. [ اَ ح ُ ] (ع اِ) ج ِ بحر. دریاها. نهرهای بزرگ . آبهای شور.
-
ابهر
لغتنامه دهخدا
ابهر. [ اَ هََ ] (اِخ ) اسم کوهی بحجاز. (مراصد).