کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أذاعَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
منتر کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أذاعَ
-
اعلام کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أذاعَ
-
فاش کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أذاعَ
-
افشا کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أذاعَ
-
برملا کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أذاعَ
-
پخش کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أذاعَ
-
سرّی را فاش کرد
دیکشنری فارسی به عربی
إذاع سِرّاً
-
رازی را برملا کرد
دیکشنری فارسی به عربی
إذاع سِرّاً
-
علنی کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أبانَ ، أبدي ، أذاعَ
-
مذیع
لغتنامه دهخدا
مذیع. [ م ُ] (ع ص ) برنده ٔ مال . (آنندراج ) (ناظم الاطباء): اذاع فلان بمتاعه ؛ ذهب به . (اقرب الموارد) (از متن اللغة). نعت فاعلی است از اذاعة. رجوع به اذاعة شود. || دزد. رجوع به معنی قبلی شود. || فاش کننده . شایعکننده . آشکارنماینده . (ناظم الاطباء)...
-
اذاعة
لغتنامه دهخدا
اذاعة. [ اِ ع َ ] (ع مص ) آشکار کردن . آشکارا کردن . (غیاث اللغات ). فاش کردن (چنانکه خبر را). پراکنده کردن (چنانکه خبری را). اظهار. اشاعه (خبر را). انتشار.- اذاعه ٔ سرّ خود، یابسرّ خود ؛ فاش کردن راز خویش و آشکار و ظاهرکردن آن ، یا ندا دردادن بدان د...