کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
صبحک ا
لغتنامه دهخدا
صبحک ا. [ ص َب ْ ب َ ح َ کَل ْ لاه ](ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) مخفف صبحک اﷲ بالخیر است و آن تحیت بامداد است یعنی روز به تو خوش : بلبل کردش سجود گفت که نعم الصباح خودبخودی بازداد صبحک اﷲ جواب . خاقانی .صبحک اﷲ صباح ای دبیرچون قلم از دست شدم ، دست گیر. ...
-
صبغة ا
لغتنامه دهخدا
صبغة ا. [ ص ِ غ َ تُل ْ لاه ] (اِخ ) او راست : دو حاشیه ٔ کبری و صغری که گردآورده از هیجده حاشیه است . (کشف الظنون ج 1 ص 164). مؤلف الاعلام گوید: صبغةاﷲبن روح اﷲبن جمال اﷲ بروجی حسنی نقشبندی ، فقیهی است متصوف . اصل او از اصفهان است و مولد وی بَروج ه...
-
صبغة ا
لغتنامه دهخدا
صبغة ا. [ ص ِ غ َ تُل ْ لاه ] (ع اِ مرکب ) ملت و دین محمدی . (غیاث اللغات ). دین . (ترجمان علامه ٔ جرجانی )(دهار). دین خدای . (السامی فی الاسامی ). دین خدای و فطرت خدای مر مخلوقات را. (منتهی الارب ) : صبغةاﷲ نام آن رنگ لطیف لعنةاﷲ بوی آن رنگ کثیف . م...
-
صبغة ا
لغتنامه دهخدا
صبغة ا. [ ص ِ غ َ تُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن ابراهیم حیدری . مؤلف الاعلام گوید:وی بعصر خویش شیخ مشایخ بغداد بود. مولد او قریه ٔ ماورال است و به بغداد سکونت جست و هم بدانجا درگذشت . از کتب اوست : حاشیه بر تفسیر بیضاوی و حواشی بر حواشی عصام الدین بر شرح ک...
-
غیب ا
لغتنامه دهخدا
غیب ا. [غ َ بُل ْ لاه ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاه که در 9هزارگزی جنوب باختری سنقر و 3هزارگزی باختر شوسه ٔ سنقر به کرمانشاه واقع است . دامنه و سردسیر است و 145 تن سکنه دارد که به لهجه ٔ کردی فارسی سخن میگویند. آب...
-
وادنه آ
لغتنامه دهخدا
وادنه آ. [ ن ِ ] (اِخ ) نام جلگه ای بوده است در کنار دریای شمالی صفحات ماوراء قفقاز که گرگوار مبلّغ ارمنی دین مسیح را در زمان سان سان پادشاه اشکانی ماساژت بدم اسب وحشی بستند و در آن جلگه رها کردند تا هلاک شد. (از تاریخ ایران باستان تألیف حسن پیرنیا ...
-
وفقکم ا
لغتنامه دهخدا
وفقکم ا. [ وَف ْ ف َ ق َ ک ُ مُل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) موفق باشید. خداوند موفق بدارد شما را.
-
ولی ا
لغتنامه دهخدا
ولی ا. [ وَ لی یُل ْ لاه ] (اِخ ) لقب علی بن ابی طالب علیه السلام . عنوانی است علی بن ابی طالب (ع ) را.
-
ولی ا
لغتنامه دهخدا
ولی ا. [ وَ لی یُل ْ لاه ] (ع اِ مرکب ) دوست خدا.
-
یهدیک ا
لغتنامه دهخدا
یهدیک ا. [ ی َ ی َ کَل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) هدایت کند تو را خدا. خداوند تو را به راه راست دارد.
-
هیم ا
لغتنامه دهخدا
هیم ا. [ هََ مُل ْ لاه ] (ع سوگند) سوگند با خدای . قسم به خدا. (منتهی الارب (از اقرب الموارد). ایم اﷲ، به ابدال . (از اقرب الموارد). رجوع به هیم شود.
-
یعلم ا
لغتنامه دهخدا
یعلم ا. [ ی َ ل َ مُل ْ لاه / مُل ْ ل َه ْ ] (ع جمله ٔ فعلیه ) خدا می داند. (ناظم الاطباء). در شعر فارسی گاهی به تخفیف الف اﷲ می آورند، چنانکه در دو بیت شاهد سعدی چنین است : و در این مجموعه فصلی مختصر افزود اما یعلم اﷲ که گشایش طبع و قریحه ٔ آن از آن...
-
یغفر ا
لغتنامه دهخدا
یغفر ا. [ ی َ ف ِ رُل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) خدا بیامرزاد. (یادداشت مؤلف ).- یغفر اﷲ لی و لکم ؛ بیامرزاد خدا من و شما هر دو را. (ناظم الاطباء).
-
یرحمک ا
لغتنامه دهخدا
یرحمک ا. [ ی َ ح َ م ُ کَل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) دعایی است که عطسه کننده را گویند به معنی «خداوند ترا رحمت کند و ببخشاید». (از یادداشت مؤلف ). رحمت کند و بیامرزد ترا خدا. (ناظم الاطباء).
-
appoggiatura
پیشآ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] 1. نغمۀ ناملایم از یک آکورد که در ضرب قوی ظاهر میشود و بهصورت بالارونده یا پایینرونده بر روی نغمۀ ملایمِ ضربِ نسبتاً ضعیفتر همان آکورد حل میشود 2. یک نت زینت که در جای نغمۀ اصلی، در آغاز ضرب ظاهر و سپس جذب آن میشود