کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آیفون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آیفون
معنی
(فُ) [ انگ . ] (اِ.) 1 - نام تجاری نوعی دستگاه برای برقراری ارتباط ، آوابر. (فره ). 2 - نوعی تلفن که برای مکالمه بین قسمت - های مختلف یک ساختمان به کار می رود. ؛~ تصویری نوعی در بازکن برقی که از طریق مانیتور آن می توان چهرة شخص را در بیرون از ساختمان دید.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آیفون
فرهنگ فارسی معین
(فُ) [ انگ . ] (اِ.) 1 - نام تجاری نوعی دستگاه برای برقراری ارتباط ، آوابر. (فره ). 2 - نوعی تلفن که برای مکالمه بین قسمت - های مختلف یک ساختمان به کار می رود. ؛~ تصویری نوعی در بازکن برقی که از طریق مانیتور آن می توان چهرة شخص را در بیرون از ساخت...
-
آیفون
واژهنامه آزاد
آیفون (به انگلیسی:iPhone) یک گوشی هوشمند تلفن همراه است که در روز ۹ ژانویه ۲۰۰۷ (۱۹دی۱۳۸۵) توسط استیو جابز، مدیر عامل وقت شرکت اپل معرفی شد.
-
جستوجو در متن
-
apteryla
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آیفون
-
Boston ivy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آیفون بوستون
-
avifauna
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آیفون، کلیه مرغان یک سرزمین، پرندگان یک ناحیه
-
intercom
آوابَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] نوعی دستگاه برای برقراری ارتباط داخلی یا خارجی در یک ساختمان * این معادل در برابر لفظ "آیفون" که نامی تجاری و رایج در زبان فارسی است ساخته شده است.