کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آیش بندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آیش بندی
/'āyešbandi/
معنی
تقسیم زمین یک مزرعه به قسمتهای مختلف که هرسال قسمتی از آن کاشته شود و قسمت دیگر خالی و بیکار بماند تا استعداد پیدا کند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
آیش بندی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) (کشاورزی) 'āyešbandi تقسیم زمین یک مزرعه به قسمتهای مختلف که هرسال قسمتی از آن کاشته شود و قسمت دیگر خالی و بیکار بماند تا استعداد پیدا کند.
-
واژههای مشابه
-
ایش
لغتنامه دهخدا
ایش . [ اَ ] (ع اِ) مخفف ای شی ٔ؛ به معنی چه چیز است . و ایش حالکم ؛ چگونه است حال شما. (ناظم الاطباء). ایش شأاﷲ؛ هرچه و هرچیز خدا خواهد : قول بنده ایش شأاﷲ کان بهر آن نبود که منبل شو روان . مولوی .چون بگویند ایش شأاﷲ کان حکم حکم اوست مطلق جاودان ...
-
ایش
لغتنامه دهخدا
ایش .(اِ) جاسوس . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (هفت قلزم ).
-
ایش
دیکشنری فارسی به عربی
ارض محروثة
-
black fallow, naked fallow, bare fallow, bare summer fallow
آیش پاییزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نوعی آیشگذاری که در آن در طول یک فصل زمین زراعی را شخم میزنند و بدون کشت رها میکنند
-
summer fallow, half fallow, bastard fallow, pinshort fallow
آیش تابستانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نوعی آیشگذاری که در آن فاصلۀ بین برداشت محصول در بهار و کاشت محصول بعدی در پاییز کمتر از سه ماه است
-
chemical fallow
آیش شیمیایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نوعی آیشگذاری که در آن برای مبارزه با علفهای هرز از مواد شیمیایی استفاده میشود
-
fallow 2
آیشگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] رها کردن زمین زراعی بدون کشت در یک فصل یا دورۀ زراعی
-
ایش توویگو
لغتنامه دهخدا
ایش توویگو. (اِخ ) آژی دهاک ، در بابلی «ایش توویگو» ، ایخ توویگو. یونانی «آستیاجس » . فرانسه «آستیاژ». مادی و در پارسی باستان «آرشتی وایگا» (نیزه انداز). آخرین پادشاه ماد (584 - 550 ق . م ). وی در برابر دولتهای بابل و لیدی (لودیا) قدرت سلطنت بر مملکت...
-
ایش گشاش
لغتنامه دهخدا
ایش گشاش . [ ] (اِخ ) تیره ای از طایفه ٔ کیومرسی ایل چهارلنگ بختیاری . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 67).
-
هم ایش
دیکشنری فارسی به عربی
اتفاقية
-
ایش گشاس
واژهنامه آزاد
تیره ای از طایفه کیان ارثی بختیاری(تاریخ بختیاری علیقلی خان سردار اسعد)
-
پیش آیش
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) پیش-آیِش:پیش آیند. به جای واژه ی Happening در تئاتر؛ نمایش ساده ای که مردم را به دیدنِ نمایش اصلی فرامی خواند و در پیرامونِ جای نمایش اصلی و زمانی زودتر از آن اجرا می شود.
-
ایش کردن شخم کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ارض محروثة