کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آیش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
آیش
/'āyeš/
معنی
۱. (کشاورزی) زمین کشاورزی که یک سال در آن زراعت نکرده باشند و از حیث قوه و استعداد برای کشت و زرع و بار آوردن محصول آماده باشد.
۲. (اسم مصدر) (کشاورزی) بارور شدن و میوه دادن درختانی که یکسالدرمیان میوه میدهند، از قبیل سیب و آلو.
۳. (کشاورزی) درختی که پس از یک سال میوۀ فراوان بدهد.
۴. آمدن.
۵. آمدن به وقت و هنگام.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
fallow
-
جستوجوی دقیق
-
آیش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'āyeš ۱. (کشاورزی) زمین کشاورزی که یک سال در آن زراعت نکرده باشند و از حیث قوه و استعداد برای کشت و زرع و بار آوردن محصول آماده باشد.۲. (اسم مصدر) (کشاورزی) بارور شدن و میوه دادن درختانی که یکسالدرمیان میوه میدهند، از قبیل سیب و آلو.۳. ...
-
fallow 1
آیش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] زمینی زراعی که در یک دوره بدون کاشت گذاشته میشود
-
آیش
فرهنگ فارسی معین
(یِ) 1 - (اِمص .) اسم مصدر از آمدن . 2 - ( اِ.)زمان بین بار دادن درختانی که یکسال در میان بار می دهند. 3 - در کشاورزی به زمین آماده برای کشت می گویند.
-
آیش
لغتنامه دهخدا
آیش . [ ی ِ ] (اِ) زمینی که امسال بنوبت خود کاشته نشده . زمین نوبتی . چیمو. ولی . کشخان . کشتخان . کفشن . مرتاحه .- آیش دادن ؛ کشت یک بخش از دو بخش زمین را به سال دیگر گذاشتن ، و این برای قوت یافتن زمین باشد.
-
آیش
لهجه و گویش تهرانی
زمینی که مدتی زراعت نمی شود
-
واژههای مشابه
-
ایش
لغتنامه دهخدا
ایش . [ اَ ] (ع اِ) مخفف ای شی ٔ؛ به معنی چه چیز است . و ایش حالکم ؛ چگونه است حال شما. (ناظم الاطباء). ایش شأاﷲ؛ هرچه و هرچیز خدا خواهد : قول بنده ایش شأاﷲ کان بهر آن نبود که منبل شو روان . مولوی .چون بگویند ایش شأاﷲ کان حکم حکم اوست مطلق جاودان ...
-
ایش
لغتنامه دهخدا
ایش .(اِ) جاسوس . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (هفت قلزم ).
-
ایش
دیکشنری فارسی به عربی
ارض محروثة
-
آیش بندی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حاصل مصدر) (کشاورزی) 'āyešbandi تقسیم زمین یک مزرعه به قسمتهای مختلف که هرسال قسمتی از آن کاشته شود و قسمت دیگر خالی و بیکار بماند تا استعداد پیدا کند.
-
black fallow, naked fallow, bare fallow, bare summer fallow
آیش پاییزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نوعی آیشگذاری که در آن در طول یک فصل زمین زراعی را شخم میزنند و بدون کشت رها میکنند
-
summer fallow, half fallow, bastard fallow, pinshort fallow
آیش تابستانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نوعی آیشگذاری که در آن فاصلۀ بین برداشت محصول در بهار و کاشت محصول بعدی در پاییز کمتر از سه ماه است
-
chemical fallow
آیش شیمیایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نوعی آیشگذاری که در آن برای مبارزه با علفهای هرز از مواد شیمیایی استفاده میشود
-
fallow 2
آیشگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] رها کردن زمین زراعی بدون کشت در یک فصل یا دورۀ زراعی
-
ایش توویگو
لغتنامه دهخدا
ایش توویگو. (اِخ ) آژی دهاک ، در بابلی «ایش توویگو» ، ایخ توویگو. یونانی «آستیاجس » . فرانسه «آستیاژ». مادی و در پارسی باستان «آرشتی وایگا» (نیزه انداز). آخرین پادشاه ماد (584 - 550 ق . م ). وی در برابر دولتهای بابل و لیدی (لودیا) قدرت سلطنت بر مملکت...